Counters

Saturday, December 24, 2005

update

http://godisonenotes.blogspot.com/


http://godistheone.blogspot.com

Thursday, December 15, 2005

دون الله

http://godisonenotes.blogspot.com/2005/12/blog-post_14.html

مرگ پيامبر عيسي

مرگ پيامبر عيسىيكي از مسائلي كه مسيحيان و مسلمانان را به جدال واداشته است طريقه مرگ عيسي مسيح بوده است. مسيحيان ميگويند كه پيامبر عيسي به دار آويخته شد اما مسلمانان ميگويند كه به بالا برده شد.اين مساله هميشه موضوع بحث و جدال در دنيا بوده است.اما واقعا چه اتفاقي افتاد. معجزه رياضي قرآن مسكل را براي ما حل كرد به اين طريق روح عيسى بالا برده شد، يعنى قبل از دستگيرى و به صليب کشيدن بدن او، جان او گرفته شده بود. بنابراين، محکوم کنندگانش يک بدن خالى را دستگير کردند، شکنجه دادند و به صليب کشيدند- عيسى قبلا ً به دنياى ارواح پيوسته بود .او در لحظات به صليب كشيدن فقط جاندار بود نه روحدار.
[3:54] آنها مكر كردند و نقشه كشيدند و خدا نيز چنين كرد، و خدا بهترين مكار است.
[3:55] پس، خدا گفت: "اي عيسي، اينک به زندگي تو خاتمه مي دهم. تو را به سوي خود بالا مي برم و از شر کافران خلاص مي كنم و کساني را که از تو پيروي مي کنند، مافوق کافران قرار مي دهم، تا روز رستاخيز. سپس، بازگشت نهايي همه شما به سوي من است، آنگاه من در مواردي که اختلاف ايجاد كرديد، ميان شما قضاوت خواهم کرد.

[4:157] و به دليل اين ادعا كه، مسيح، عيسي، پسر مريم، رسول خدا را کشتند. درواقع، هرگز او را نکشتند، هرگز او را به صليب نكشيدند- بلکه به آنها وانمود شد که چنين کردند. اين موضوع براي تمام گروه هايي که در اين امر اختلاف دارند، مشکوک و مبهم است. آنها دانشي ندارند؛ آنها فقط حدس مي زنند. مسلما، هرگز او را نکشتند.

خداي توانا بخاطر رحمتش، مثال زنده اى را به نسل ما نشان داده است، شخصى که روحش از اين دنيا رفت، اما بدنش تا ۱۹ ماه به زندگى ادامه داد. در روز ۲۵ ماه نوامبر سال ۱۹۸۴ ميلادى، دکترهاى بيمارستان هومانا، واقع در شهر لوييزويل از ايالات کنتاکى، قلب مريض آقاى ويليام شرودر را با موتورى از پلاستيک و فلز عوض کردند (مجله نيويورک تايمز، دوشنبه ۲۶ نوامبر سال ۱۹۸۴ ).در روز نوزدهم بعد از اين عمل جراحى تاريخى، پنج شنبه، سيزدهم دسامبر۱۹۸۴ آقاى شرودر، شخص حقيقى، روح اصلى، اين دنيا را ترک کرد. آقاى شرودر مرد. اما بدنش، با قلب مصنوعى که در بدنش کار گذاشته شده بود، وظايف خود را ادامه ميداد. به دنيا گفته شد که او "احتمالا ً دچار حمله قلبى شده است" (مجله نيويورک تايمز، ۱۴ دسامبر، ۱۹۸۴). جالب اينجاست که يک روز قبل از اينکه آقاى شرودر اين دنيا را ترک گويد با رياست جمهورى آمريکا، رونالد ريگان در تلويزيون سراسرى صحبت کرد و تقاضا کرد تا حقوق عقب افتاده بازنشستگى ماهيانه اش را بفرستند. او کاملا ً بهوش بود. از لحظه اى که او "دچار حمله شد،" ديگر زمان و ساعت و حتى افراد خانواده اش را هم تشخيص نميداد. در حقيقت آقاى شرودر ديگر در اين دنيا نبود.انجيل بوضوح بيان ميکند که بدن دستگير شده عيسى کاملا ً بى خبر از وقايع اطراف بود:

====================================
رهبر كشيشان در آن حال ، اتهمات فراوانى بر عليه عيسى آورد.پيلاطس دوباره از او بازجويى کرد:"حتما جوابى داري ببين چقدر اتهام بر عليه تو دارند." اما با تعجب فراوان پيلاطس، عيسى هيچ عکس العملى نشان نداد. [مرقس ۵-۱۵:۳]هرود از ديدن عيسى بسيار خوشحال شد. بخاطر گزارشهايى که از او شنيده بود، هرود مدت زيادى بود که ميخواست عيسى را ببيند، و اميد داشت تا ببيند عيسى چند معجزه انجام دهد. او براى مدتى طولانى از عيسى سئوال کرد، اما عيسى هيچ عکس العملى نشان نداد. رهبر کشيشان و نويسندگان تصميم داشتند تا او را شديدا ً متهم کنند. سپس هرود و محافظينش به او توهين و اهانت کردند. [ لوقا ۱۱-۲۳:۸]آن نجات دهنده به من گفت، "آن شخصى که خوشحال و خندان بالاى درخت ديدى، عيساي زنده است. اما اين شخصى که در دستها و پاهايش ميخ فرو ميکنند، فقط قسمت جسمانى است. ))))

[حادثه بزرگ پيتر ، چاپ هفتم، ۳، ۸۱ از کتابخانه نگ همدى [
====================================
اينکه روح آقاى شرودر در نوزدهمين روز بعد از عمل، از بدنش جدا شد و بدن او تا ۱۹ ماه زنده ماند، تذکراتى است که پروردگار ميخواسته تا تمام دنيا تشابه بين موقعيت شرودر و مساله ثابت شده بالا برده شدن روح عيسى قبل از دستگيرى، شکنجه، و به صليب کشيدن بدن بدون روح و فقط جاندار او را بدانند.خداي را سپاس كه قرآن سرتاسر پر از معجزه را براي ما گذاشته و برخلاف پيروان حديث بدون راهنما نيستيم.

Sunday, December 11, 2005

حديث وسنت

http://godisonehadith.blogspot.com

قرائت قرآن


مسلمانان علاوه بر آنكه از قرآن پيروي نميكنند آن را هم بدنام كرده اند و هر روز هزاران بيحرمتي نسبت به آن انجام ميدهند. مسابقات قرآني تشكيل ميدهند و در آنجا هر كدام قرآن را با سوز و گداز ميخوانند بدون آنكه يك كلمه از آن را متوجه شوند. تمام حضار مشغولند كه ببينند قاري در پايان قرائت "صدق الله العلي العظيم" ميگويد يا "صدق الله العظيم". اگر قاري در پايان قرائت "صدق الله العظيم" بگويد حاضرين شيعه به او كج كج نگاه ميكنند و اگر هم "صدق الله العلي العظيم" بگويد حاضرين سني به او چپ چپ نگاه ميكنند. حالا شما قضاوت كنيد كه اينها چقدر منحرفند و چقدر از پيام خدا پرتند كه تمام هم و غمشان گفتن جمله آخري است نه قرآن. همينجاهم نشان دادند كه پيروان حديث براي قرآن هيچ ارزشي قائل نيستند بلكه بيشتر در فكر اشاعه عقايد فرقه اي خود هستند. بعد كه قرآن خوانده ميشود حاضرين مثل ساعت كوك شده هر چند دقيقه يك بار شروع به تكرار صلوات ميكنند و به اين طريق به جاي ذكر خدا ، ذكر مقدسين خود را ترجيح ميدهند و مثل مشركين شروع به داد و فرياد ميكنند و هزار كفر ديگر.

علي سينا

در بعضي گفتمانها كه بعضي نكات يكتاپرستي مينويسيم مارا متهم به وهابيت ميكنند غافل از اينكه وهابيت خود پيرو چشم و گوش بسته احاديث هستند و در پيروي از احاديث رتبه اول را دارند. البته اگر اينجوري حساب كنيم و هر كس يكتاپرست است وهابي باشد خود پيامبر و علي و حسن و حسين همه وهابي بوده اند.اين عده كه علي و خاندان اورا شريك خدا قرار داده اند متاسفانه مثل مشركين صدر اسلام با يكتاپرستان برخورد ميكنند. و مطمئنا خداي مهربان اين رفتارشان را ضبط ميكند و سر موعد از پيش تعيين شده آنان را نابود ميكند.

حتي پيروان حديث براي اينكه ثابت كنند قرآن بدون كتب حديث معنا ندارد از نوشته هاي شجاع الدين شفا و علي سينا و آرش بيخدا هم بهره ميبرند و به اين طريق كفر خود را روز به روز بيشتر نمايان ميكنند.

سكه قديمي

همانطور كه گفتيم شهادت واقعي در زمان پيامبر و حتي صد سال بعد از او هم به صورت "لا اله الا الله وحده لا شريك له " بوده است.اما متاسفانه بعدا توسط راويان حديث "اشهد ان محمد رسول الله" هم اضافه شد و اين برخلاف آيه قرآني است كه ميگويد رسول بودن محمد شهادت نيست بلكه علم است اما مسلمانان آن را جزو اذان و نماز و اذكار روزانه خود قرار دادند و به اين طريق بين رسولان خدا فرق قائل ميشوند.

سكه اي قديمي مربوط به كشور سوريه در سال 720 ميلادي يعني حدود 100 سال بعد از مرگ پيامبر.

http://www.lewrockwell.com/sardi/coin.jpg


وسط سكه شهادت اصلي (اشهد ان لا اله الله وحده لاشريك له) نوشته شده است و نشان ميدهد آنموقع شهادت هنوز تغيير نكرده بود و دور وبر سكه هم قسمتي از آيه قرآن (محمد رسول الله أرسله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله) نوشته شده است.

حال با اين دلايل واضح تاريخي آيا حرفي براي گفتن مانده است؟؟!!

Saturday, December 03, 2005

اسم پيامبر در نماز

هرچند كه دين خدا بسيار تغييرات كرده است و مترفين به نفع خود درآن تغييرات بوجود آورده اند ولي ماه هميشه پشت ابر نمي ماند. باطل هر چند كه تمام دنيا را گرفته باشد ولي باز هم يك سيلاب كوچك كافيست.

اسم پيامبر در نماز:

با توجه به اين كه دين اسلام دين تمام پيامبران بوده است و همچنين در قرآن كاملش خداي توانا از فرق گذاشتن بين رسولان نهي فرموده است بنابراين ما مجاز نيستيم كه در نماز و اذان خود روزي 17 مرتبه بر رسول بودن پيامبر شهادت دهيم ؟ چرا ما هيچوقت نميگوئيم اشهد ان موسي رسول الله . مگر موسي هم رسول خدا نيست؟
در طول تاريخ هميشه تعصب نسبت به رسولان باعث شده است كه مردم پيام خدا را منكر شوند. مسيحيان با تعصبي كه نسبت به پيامبر مسيح دارند قادر به پذيرش پيام قرآن نيستند و اين دقيقا دليلش ذكر روزانه آنان از پيامبر مسيح است. آنان شب و روز پيامبر مسيح را ذكر ميكنند و دل به او بسته اند بطوريكه حريفي براي او نميپسندند. اين از خواص انسان است. چرا خدا در قرآن اصرار دارد كه ابراهيم بنيانگذار اسلام است نه پيامبر محمد ؟ براي اينكه ما اسلام را به محمد رسولخدا اختصاص ندهيم. شعار تمام پيامبران شهادت به يگانگي خداوند بوده است و هيچكدام شعار خود را تبليغ نكرده اند. شعار محمد رسول خدا هم همين بوده است. اما مسلمانان شعار "اشهد ان محمدا رسول الله " را هم به اصول ايمان خود اضافه كرده اند انگار كه فقط محمد رسول خداست. هيچ كجاي قرآن شهادت به يگانگي خداوند در كنار شهادت به رسالت محمد ذكر نشده است.

[3:18] شهد الله انه لا اله الا هو والملئكة واولوا العلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزيز الحكيم
[3:18] خدا شهادت مي دهد كه جز او خدايي نيست. و هم چنين فرشتگان و كساني كه دانش دارند. بحق و انصاف، اوست خداي مطلق؛ جز او خدايي نيست، صاحب اقتدار، حكيمترين.

[2:163] والهكم اله وحد لا اله الا هو الرحمن الرحيم
[2:163] خداي شما خداي واحد است؛ خدايي جز او نيست، بخشنده ترين، مهربان ترين.

[17:110] قل ادعوا الله او ادعوا الرحمن ايا ما تدعوا فله الاسماء الحسنى ولا تجهر بصلاتك ولا تخافت بها وابتغ بين ذلك سبيلا
[17:110] بگو: "او را خدا بخوانيد، يا او را بخشنده ترين بخوانيد؛ با هر نامي بخوانيدش، بهترين نام ها از آن اوست." نمازها (ارتباط با خدا) خود را نه بسيار بلند بخوان و نه در دل؛ با صدايي متعادل بخوان.

[41:6] قل انما انا بشر مثلكم يوحى الي انما الهكم اله وحد فاستقيموا اليه واستغفروه وويل للمشركين
[41:6] بگو: "من جز بشري مانند شما نيستم كه به من وحي شده است كه خداي شما خداي يكتاست. بايد خود را به او اختصاص دهيد و از او طلب بخشش نماييد. واي بر مشركان.

همانطور كه در آيات بالا ميبينيد نام پيامبر محمد ذكر نشده است و تنها به يگانگي خداوند شهادت داده شده است. به محمد رسول خدا دستور داده شده است كه بگويد " قل انما انا بشر مثلكم يوحى الي انما الهكم اله وحد " " بگو: "من جز بشري مانند شما نيستم كه به من وحي شده است كه خداي شما خداي يكتاست " .

البته مشخص است كه محمد رسول خداست و اين يك واقعيت است . مطمئنا كسي رسول بودن محمد را منكر نميشود. اما مهم اين است كه بدانيم در شعار اسلام اسم خاصي از پيامبران ذكر نميشود زيرا كه ما نبايد بين رسولان فرق قائل شويم

آيه زير به صراحت شهادت را توضيح داده است:

[6:19] قل اي شيء اكبر شهدة قل الله شهيد بيني وبينكم واوحي الي هذا القرءان لانذركم به ومن بلغ ائنكم لتشهدون ان مع الله ءالهة اخرى قل لا اشهد قل انما هو اله وحد وانني بريء مما تشركون

[6:19] بگو: "شهادت چه كسي بالاترين است؟" بگو: "شهادت خدا. او ميان من و شما شاهد است كه اين قرآن* به من وحي شده است، تا آن را به شما و به هر كس كه به آن دست يابد، ابلاغ كنم. درواقع، شما در كنار خدا به خدايان ديگر هم شهادت مى دهيد." بگو: "من مانند شما تشهد نمى گويم؛ فقط يك خدا وجود دارد و من شرك شما را رد مى كنم.

ممكن است كسي بگويد كه با اين كار به محمد رسولخدا احترام ميگذاريم و با اين كار نشان ميدهيم كه پيامبر محمد خاتم پيامبران است و آخرين شريعت را آورده است.اما اگر كمي فكر كنند ميدانند كه با اين كار بيشتر از خدا دور ميشوند زيرا كه هيچ جاي قرآن خداي مهربان به ما دستور نداده است كه روزي 5 مرتبه در نماز و اذان خود بر رسالت محمد شهادت دهيم. خدا كجاي قرآن به رسالت محمد شهادت داده است؟ يكجا شهادت به رسالت محمد ذكر شده است كه شهادت منافقين است.

[63:1] اذا جاءك المنفقون قالوا نشهد انك لرسول الله والله يعلم انك لرسوله والله يشهد ان المنفقين لكذبون
[63:1] هنگامي كه منافقان نزد تو مي آيند، مي گويند: "ما شهادت مي دهيم كه تو رسول خدا هستي."* خدا مي داند كه تو رسولش هستي و خدا شهادت مي دهد كه منافقان دروغگو هستند.

خداي مهربان در 63:1 اعلام ميدارد كه رسول بودن محمد يك واقعيت و علم است نه يك شهادت روزانه. همانطور كه در آيه منافقان به رسالت محمد شهادت ميدهند.اما خدا در جواب آنان ميگويد كه خدا ميداند محمد رسول خداست و خدا شهادت ميدهد كه منافقان دروغگوند.
ما ميدانيم كه رسالت محمد حقيقتي است غير قابل انكار. در حقيقت كسي رسالت محمد را قبول نكند در واقع قرآن را منكر شده است. اما چيزي كه بايد به آن توجه كنيم اين است كه ما نبايد آن را جزو شعار روزانه (نماز و اذان) خود قرار دهيم. نماز براي بزرگداشت و يادآوري خداي يكتاست نه رسول بودن محمد.

در واقعيت يكي از حيله هاي شيطان بزرگ كردن شخصيتها با استفاده از ذكر روزانه آنان است. خداي مهربان هيچوقت راضي نيست كه ما در شعار روزانه خود (نماز و اذان) كه بايد فقط براي ذكر خدا باشد اسمي از محمد آورده شود و هيچوقت راضي نيست كه ما به اين طريق دين آنان را گسترش دهيم و در واقع آنان هم انسانهايي هستند مثل ما.

همانطور كه ميدانيد قرآن معيار درست بودن نماز است. در تمام قرآن اسامي پيامبران به وفور ذكر شده است و همه را مسلمان اعلام نموده است. از سرگذشت آنان گفته است تا كه ما بدانيم پيام و شعار آنان يكي بوده است و به تبع شعار محمد هم همان شعار آنان بوده است. و ما نبايد بين رسولان فرق قائل شويم.

[3:84] قل ءامنا بالله وما انزل علينا وما انزل على ابرهيم واسمعيل واسحق ويعقوب والاسباط وما اوتي موسى وعيسى والنبيون من ربهم لا نفرق بين احد منهم ونحن له مسلمون
[3:84] بگو: "ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شد و به آنچه بر ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يعقوب و اسباط نازل شد و به آنچه به موسي، عيسي و پيامبران از جانب پروردگارشان داده شد، ايمان داريم. ما فرقي ميان هيچ يك از آنها نمي گذاريم. ما فقط تسليم او هستيم."

پس ما بايد به تمام پيامبران ايمان بياوريم زيرا كه همه آنان مسلمان بوده اند و ديني غير از اسلام قابل قبول نيست.

[3:85] ومن يبتغ غير الاسلم دينا فلن يقبل منه وهو في الاءخرة من الخسرين
[3:85] هر کس ديني جز "تسليم" براي خود اختيار کند، از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از بازندگان خواهد بود.

خواندن سوره بعد از نماز


در واقعيت در نماز پيامبر هيچوقت سوره اي بعد از فاتحه خوانده نميشد و ما نبايد بعد از فاتحه سوره اي از قرآن بخوانيم زيرا كه سوره فاتحه به اراده خداوند مخصوص نماز است و اين سوره سبك و سياق خاصي دارد كه مخصوص نماز خواندن است. اين سوره تنها سوره اي است كه خدا از زبان ما گفته است. اما بقيه سوره ها از زبان خود خداي يكتاست. در سوره فاتحه مخاطب خداست هرچند كه سوره را خدا ساخته است ولي در سوره هاي ديگر مخاطب پيامبر و ماييم.

زماني كه خدا ميفرمايد سلام بر ابراهيم. اين سلام از طرف خداست. در واقع خدا نظرش را راجع به ابراهيم بيان كرده است و ما در قرآن داريم كلام خدا را ميخوانيم.همانطور كه در آيه زير خداي مهربان به پيامبر خطاب ميكند و به او گوشزد ميكند كه چرا چيزي را كه خدا براي تو حلال كرده است حرام مي كني؟ و البته به اين معنا نيست كه ما هروقت اين آيه را ميخوانيم به پيامبر محمد دوباره گوشزد ميكنيم كه چرا چيزي را كه خدا براي تو حلال كرده است حرام مي كني!!!!

[66:1] يايها النبي لم تحرم ما احل الله لك تبتغي مرضات ازوجك والله غفور رحيم
[66:1] اي پيامبر، چرا چيزي را كه خدا براي تو حلال كرده است حرام مي كني، فقط براي آنكه زنان خود را خوشنود سازي؟ خداست عفوكننده، مهربان.*


شكل و ظاهر نماز در همه مسلمانان چه شيعه چه سني نسل به نسل حفظ شده است ولي كلمات و مفهوم نماز تحريف شده است. مثلا حجي كه مسلمانان انجام ميدهند در واقع چندين مرحله به آن اضافه شده است كه در زمان پيامبر نبوده است. در قرآن ماههاي حرام چهار اعلام شده است اما عربستان سعودي كه ادعاي اسلام هم دارد آن را به يك ماه كاهش داده است و اين فقط به خاطر كاهش هزينه هايش است.

عده اي فكر ميكنند كه هر آيه اي از قرآن را ميخوانند و هر كسي كه در آن آيه ذكر شده است را دارند مخاطب خود قرار ميدهند . به اين ترتيب فكر ميكنند كه با خواندن "سلام علي ابراهيم" بر ابراهيم سلام ميفرستند . هنوز نميدانند اين آيات را خدا بيان كرده است و اينها گفته هاي خداست نه ما.

مثلا در سوره تحريم خدا ميفرمايد اي نبي شما چرا چيزي را بر خود حرام كردي كه حلال بود.
و به اين طريق شما در حين قرآن خواندن سرزنش خود را نسبت به رسول تكرار ميكني و هر روز بر رسول ايراد ميگيريد!!!!!!

واقعا كسي كه مرده است چطوري ميتوان بر او سلام كرد در حالي كه زماني كه زنده بودند حتي از پس ديوارها هم نميشد آنان را صدا كرد. ميليونها نفر در روز بر پيامبر سلام ميكنند . و اين در حالي است كه خداي مهربان هيچ وقت چنين دستوري نداده است .

[49:4] ان الذين ينادونك من وراء الحجرت اكثرهم لا يعقلون
[49:4] و اما كساني كه از پشت ديوارها تو را صدا مي كنند، اكثرشان نمي فهمند.


بعد از ماهها انتظار يكي از پيروان حديث حديثي در مورد نماز خواندن ارائه داد و گفت كه ما اينجوري نماز ميخوانيم. همانطور كه ميبينيد نماز اينان فقط سلام بر پيامبر است و از ذكر خدا خبري نيست


جامع احاديث الشيعة - ج4 - ص 34916 - 5 : باب وجوب التشهد و التسليم في آخر الصلوة و كيفيته للإمام و المأموم و المنفرد بيان معناه . شامل 64 حديث 3363 (10) يب 331 - 260 . احمد بن محمد (بن عيسي - يب 260 ) عن علي بن الحكم عن سيف بن الحكم عن سيف بن عميرة عن ابي بكر (الحضرمي - يب 260 )‌ قال قلت اني اصلي بقوم فقال تسلم (سلم -- يب 260 ) واحدة و لا تلتفت قل السلام عليك اليها النبي و رحمة الله و بركاته السلام عليكم ( و لا تقرء في الفجر شيئا من الحم (1) يب331) .