Counters

Wednesday, September 14, 2005

پيروي از حديث يعني پيروي از شيطان

پيروي از حديث يعني پيروي از شيطان:

معمولا در كتابهاي حديث بحث سند و سلسله و طريق حديث مطرح است.مثلا ميگويند سبيل يا سلسله اين حديث از فلان بن فلان بنت فلان بن فلان عن فلان بن فلان ... است.گاهي سبيل (طريقه) يك حديث تا ده سلسله هم ميرسد.حالا به آيه زير نگاه كنيد تا مشاهده كنيد كه خداي مهربان تمام اين موارد را پيش بيني كرده است. خداي قادر مهربان در آيه زير گفته است كه از راه راست من پيروي كنيد در ادامه ميفرمايد كه از اين سبيل و آن سبيل پيروي نكنيد.خداي مهربان يك راه مستقيم دارد و آن هم قرآن است.راه خدا مستقيم است فلان بن فلان بن فلان عن فلان ندارد.راههاي خدا همه اش در قرآن است.بعد از كتاب خدا به چه كتابي ايمان مياوريد؟ راه خدا مستقيم مستقيم است فلان بن فلان عن فلان ندارد.نبايد بين رسولان فرق گذاشت بايد به همه آنان ايمان آورد. همه آنها به طرف خدا دعوت ميكرده اند.هيچكدام به طرف خود دعوت نكرده اند. هيچ رسولي نگفته كه روزانه من را ذكر كنيد به جاي خدا .

[6:153] وان هذا صرطي مستقيما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله ذلكم وصكم به لعلكم تتقون
[6:153] اين است راه من- راهي مستقيم. از آن پيروي كنيد و از راه هاي ديگر پيروي نكنيد، تا مبادا شما را از راه او منحرف سازند. اينها فرمان هاي اوست بر شما، باشد كه نجات يابيد.

در آيه اي ديگر ميفرمايد شيطان در راه راست براي شما كمين ميكند و شما را به سبيلها و طرق ديگر راهنمايي ميكند. حديث دقيقا همان كمين شيطان است كه ما را گمراه كرده است.

[7:16] قال فبما اغويتني لاقعدن لهم صرطك المستقيم
[7:16] او گفت: "از آنجايى كه تو خواستى گمراه شوم،* من در راه مستقيم تو در كمين آنها خواهم نشست.

خنك آن كس كه مثل سگ زندگي كند!!!!

خنك آن كس كه مثل سگ زندگي كند!!!!

جمله بالا حديثي است منسوب به علي بن ابيطالب كه در يكي از سايتها ذكر شده بود. همانطور كه ميبينيد احاديث مسلمانان را به طور كامل گمراه كرده است. متاسفانه در طول تاريخ خروارها حديث به علي نسبت داده شده است. در حالي كه او اينها را نگفته است. براي مثال به تاپيك زير مراجعه كنيد:

http://www.persiantalk.com/viewposts.asp?post_id=38788&group_id=16&action=post

دوستان عزيز اين همان منبع دوم اسلام است !!!
آيا حيف نيست كه كتاب قرآن را كنار گذاشته و به اين جمله هاي بي سر و ته چسبيده ايم؟


غلو


غلو

پيروان حديث و سنت صراحتا به پرستش مقدسين خود ميپردازند. غلو شاخ و دم ندارد. براي مثال به تاپيك زير مراجعه شود تا ببينيد چه خبره !

http://www.persiantalk.com/viewposts.asp?post_id=37867&group_id=16&action=post&page=1

خيلي راحت به پرستش مقدسين خود ميپردازند.همانطور كه ميبينيد تمام فكر و ذكرشان علي و فاطمه است. براي ذكر علي و فاطمه ثواب تعيين كرده اند.اشهد ان فاطمه بنت رسول الله را هم به اذان اضافه كرده اند.بطوريكه تعداد جملات اذان در حال حاضر (شهريور سال 84 )از 20 جمله هم داره بالا ميزنه.
دوستان عزيز مذاهب مسلمان با همين افراط و تفريطها بوجود آمده است. شيعه آمده يك حديث راجع به علي و فاطمه ساخته . سني ها هم براي اينكه كم نيارند آنها هم جمله اي براي مقدسين خود ساخته اند. رقابت در كفر و بتپرستي !!!!
شما خود قضاوت كنيد كه آيا اعتماد به اين كتب حديث ممكن است؟؟؟

آيا درست است كه ما كتاب قرآن را ترك كرده و رو به اين اراجيف آورده ايم؟

Sunday, September 11, 2005

اسوه بودن پيامبر


در يكي از گفتمانها بحث حديث مطرح شد. شما اگر به پيروان حديث بگوييد فقط از قرآن پيروي كنيد نه احاديث. فورا در جواب ميگويند كه اگر ما حديث را دور بيندازيم پس چطوري از رسول پيروي كنيم؟!! در ادامه ميگويند كه مگر خدا خودش نگفته رسول براي شما اسوه است.

اين اولين سوالي است كه به ذهنشان ميرسد.

مشكلي كه در اين سوال مطرح است اينه كه اين افراد فكر ميكنند پيروي از رسول يعني پيروي از كتابهاي حديث.
آنها فكر ميكنند قرآن نماينده خداست و رسول نماينده حديث!
بعد از مدتي ديگر اولين سوالي كه مطرح كردند اين بود اگر كتابهاي حديث نباشد پس ما چطوري نماز بخوانيم؟
اما من به آنها فرصت زيادي دادم كه فقط يك حديث راجع به تعداد ركعتهاي نماز ارائه دهند. با كمال تاسف نتوانستند.زيرا كه آنها خبر نداشتند كه حتي يك حديث راجع به تعداد ركعات نماز موجود نيست چه برسد به نماز خواندن! اگر احاديثي هم هست اصلا طريقه نماز خواندن را اعلام نميكند بلكه بيشتر كفر و بت پرستي است مثلا اينكه در نماز خواندن چند بار اسم محمد را ذكر كني ثوابش بيشتر است.تمام احاديثي كه راجع به نماز خواندن ذكر شده است را كنار هم بگذاريد يك هشتم نماز خواندن را هم بدست نمياوري.
بعد كه در آوردن احاديثي در مورد انجام نماز و تعداد ركعات نماز درماندند شروع كردند به بهانه گيري. مثلا ميگفتند با رد حديث در حقيقت ما تاريخ را منكر شده ايم! ميگفتند با رد حديث ما منكر نبوت محمد رسول خدا شده ايم و...!!!
جواب اين است كه :آيا با توجه به اينكه اكثر پيامبران كتاب حديثي از آنان برجاي نمانده است نبوتشان زير سوال رفته است؟آيا كتاب قرآن براي اثبات نبوت محمد رسول خدا كافي نيست؟مگر در كتب حديث چه چيزي نوشته شده است كه نبوت را اثبات ميكند؟
در ضمن ما تاريخ را انكار نميكنيم. اما اين واقعيته كه كتابهاي حديث تاريخ نيست. زيرا كه كتابهاي حديث پر از ضد و نقيضه. شما نميتوانيد يك كتاب تاريخي پيدا كنيد كه به اندازه هاي كتب حديث ضد و نقيض داشته باشد.يك كتاب تاريخي يك تفكر خاص بر آن حاكم است. آدم ميتواند در نوشته هايش قضاوت كند. اما كتب حديث درهم است و به اندازه راويان حديث تفكر برآن حاكم است.شما هر نظري را در يك كتاب تاريخي نميتوانيد پيدا كنيد اما در يك كتاب حديث تقريبا تمام نظرات از تمام جهات موجود است!!

اما چرا آنها پيروي از رسول را به حديث و پيروي از خدا را به قرآن تعبير ميكنند؟
اشتباه اين گروه همين است . مگر پيامبر محمد قرآن را نياورده است. خدا كه خودش پايين نيامده تا كه قرآن را براي مردم بخواند بلكه اين كار از طريق رسول خدا انجام شده است.در ثاني خدا خودش گفته كه ابراهيم براي ما اسوه است. حال سوال اينجاست كه ما بعد از 7000 سال چطوري ابراهيم را اسوه خود قرار دهيم در حالي كه هيچ كتابي از او برجاي نمانده است؟ مطمئنا خدا دستور بيهوده صادر نميكند.

آيه يك:

[60:4] قد كانت لكم اسوة حسنة في ابرهيم والذين معه اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منكم ومما تعبدون من دون الله كفرنا بكم وبدا بيننا وبينكم العدوة والبغضاء ابدا حتى تؤمنوا بالله وحده الا قول ابرهيم لابيه لاستغفرن لك ومآ املك لك من الله من شيء ربنا عليك توكلنا واليك انبنا واليك المصير
[60:4] ابراهيم و همراهانش براي شما سرمشق خوبي هستند. آنها به قومشان گفتند: "ما شما و بت هايي را كه در كنار خدا مي پرستيد، طرد مي كنيم. ما شما را علنا محكوم مي نماييم و تا زماني كه تنها به خدا ايمان نياوريد،* از ما جز تنفر و عداوت چيزي نخواهيد ديد." اگرچه، ابراهيم اشتباه کرد هنگامي كه به پدرش گفت: "من براي بخشش تو دعا خواهم كرد، ** ولي من هيچ قدرتي براي محافظت تو در مقابل خدا ندارم." "پروردگار ما، ما به تو توكل مي كنيم و تسليم تو هستيم؛ سرنوشت نهايي به سوي توست.

آيه دو:

[60:6] لقد كان لكم فيهم اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله واليوم الاءخر ومن يتول فان الله هو الغني الحميد
[60:6] آنها مثال خوبي هستند براي كساني كه در جستجوي خدا و روز آخرند. و اما كساني كه روي برمي گردانند، خدا نيازي به (آنها) ندارد، اوست ستوده ترين.


خداي مهربان همين آيه را براي محمد رسول خدا تكرار كرده است:
[33:21] لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله واليوم الاءخر وذكر الله كثيرا
[33:21] رسول خدا مثال خوبي است براي آن عده از شما كه در جستجوي خدا و روز آخر هستند و مدام به خدا فكر مي كنند.

پس معلوم ميشود كه پيروي از رسول به معناي پيروي از كتب حديث نيست.زيرا كه كتاب حديثي از ابراهيم برجاي نمانده است تا كه ما براساس آن از ابراهيم پيروي كنيم و اورا الگوي خود قرار دهيم.

خواندن خدا

آيا خداي مهربان دستور داده است كه ما از طريق كسي ديگر اورا بخوانيم؟

آيا اگر مثلا كسي با انگشتش به ماه اشاره كند و به ما بگويد نگاه كنيد ما بايد به انگشت او نگاه كنيم يا به ماه. هدف از عبادت ياد و ذكر خداي متعال است نه ياد و ذكر كسي ديگر. بنابراين اگر به شما گفتند بياييد از طريق افرادي مثل عيسي مريم محمد حسين علي فاطمه خدا را عبادت كنيم. اين صراحتا و به وضوح عبادت غير خداست.اگر به شما گفتند بياييد از طريق نزديك شدن و دلبستن به محمد عيسي و يا مال دنيا و ... به خدا نزديك شويم بدانيد كه براي خداي خود شريك قرار داده ايد.

اگر كسي به شما گفت بيا برويم به مزار فلان كس و با وسيله قرار دادن او از خدا كمك بخواهيم.در اين حالت صراحتا خداي مهربان را فراموش كرده و رو به غير خدا آورده ايم. زيرا كه هدف از عبادت ونيايش خواندن فقط خداست نه كسي ديگر. وسيله قراردادن بهانه اي است براي اينكه در اين بين خدا فراموش شود. اين حيله تازگي ندارد. تمام طول تاريخ اينجوري بوده است.

شيطان قول داده است كه از راههاي خيلي ساده اكثريت مارا گمراه كند. او قولش را به تحقق ميرساند.

آيا درست است كه در شبانه روز 30 بار در فكر محمد و يا حسين باشيم و يك بار در فكر خدا؟

دوست عزيز:

اگر در طول روز بيشتر فكر و ذكر شما حسين است بدانيد كه اورا شريك خدا قرار داده ايد.
آيا هيچ پيامبري به پيروانش دستور داده است كه بعد از مرگ او مراسم روزانه برايش ترتيب دهند؟ آيا شما پيامبري در طول تاريخ سراغ داريد؟

[21:25] وما ارسلنا من قبلك من رسول الا نوحي اليه انه لا اله الا انا فاعبدون
[21:25] ما پيش از تو هيچ رسولي نفرستاديم مگر با اين وحي: "غير از من خدايي نيست؛ تنها مرا بپرستيد."

دوست عزيز آن چيز و يا آنكس كه بيشتر در فكر شما تقدس دارد خداي شماست.
بنابراين اگر شما بيستر روز دل به دارايي و ماشين خود بسته ايد بدانيد كه شريك براي خدا قرار داده ايد!!
اگر شما بيشتر روز دل به محمد و عيسي و حسين و علي بسته ايد بدانيد كه آنان را شريك خداي متعال قرار داده ايد!!
دلبستن به مال دنيا شما را به خدا نزديك نميكند.بلكه چطوري استفاده كردن از مال دنيا شايد براي شما فايده اي داشته باشد و در آخرت همين مال دنيا ذخيره اي براي شما باشد.
همانطور هم دلبستن به عيسي و محمد وعلي و حسين شما را به خدا نزديك نميكند.شما اگر راست ميگوييد بهتر است به حرفهاي آنان گوش كنيد و فقط خدا را پرستش كنيد.

دوستان عزيز هر چيزي را بايد از طريقي استفاده كرد. مثلا كتاب قرآن براي خواندن و فكر كردن است. خود جلد كتاب قرآن كه شامل چندين برگ كاغذ است ما را نميتواند كمك كند. خدا براي هر كاري راهي قرار داده است. ما فقط از طريق خواندن و فكر كردن ميتوانيم از قرآن استفاده كنيم. آيا كاغذ قرآن ميتواند ما را از مشكلات نجات دهد؟ مطمئنا نه!همانطور پيامبران هم وظيفه اي داشتند كه آن را ابلاغ كردند. وظيفه پيامبر محمد نذارت و بشارت بود. وظيفه او ابلاغ قرآن بود. اما اگر بخواهيم چيزهاي ديگري را به او نسبت دهيم اشتباه ميكنيم. مثلا از پيامبر محمد نميتوان انتظار داشت كه دعاهاي مارا استجابت كند. پيامبر محمد براي اين نيامده است كه ما او را بخوانيم به جاي خدا ! زيرا كه اين وظيفه او نيست. او رسولي بود مثل رسولان ديگر.هر رسولي را وظيفه اي است.خداي مهربان عبادت را فقط به خودش اختصاص داده است نه كسي ديگر. شما نميتوانيد يك آيه ارائه دهيد كه خدا فرموده باشد كه محمد رسول خدا و يا عيسي جوابگوي دعاهاي شما خواهند بود. واسطه بودن اين افراد چيزي جز حيله شيطان نيست. فكر ميكنيد كه اقوام پيش از ما پيامبران و مقدسين خود را پرستش ميكردند. شما يك لحظه فكر كنيد چرا هميشه بعد از مرگ پيامبران و مقدسين اين افراد بت ميشوند؟آيا فكر نميكنيد كه شيطان دارد همان حيله هاي قدمي را بر روي ما اجرا ميكند؟آيا شما ميتوانيد دل از اين شخصيتها بكنيد و دوباره خدا محور باشيد؟فكر ميكنيد توسل به چه معناست؟اينكه ما بياييم از محمد ويا علي در خواست كمك كنيم و فكر كنيم خدا از اين طريق به ما جواب ميدهد زيرا كه ما آنان را وسيله قرار داده ايم!!!!آيا ميدانيد كه چه مضراتي از اين پديد ميايد؟ شما تصور كنيد چنين جامعه اي كه به حيله هاي مختلف از عبادت مستقيم خدا سر باز ميزند ميتواند درست شود؟ اگر ما با خدا راست نباشيم آيا خدا هم شرايط ما را بهتر خواهد كرد؟ مطمئنا نه؟؟

[5:35] يايها الذين ءامنوا اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيلة وجهدوا في سبيله لعلكم تفلحون
[5:35] اي كساني كه ايمان داريد، هيبت و حرمت خدا را ارج نهيد و در جستجوي راه و روشي به سوي او باشيد و در راه او بكوشيد تا موفق شويد.

خداي مهربان در آيه بالايي دستور ميدهد كه در جستجوي راه و روشي به سوي خدا باشيم. خدا نگفته است وسيله را بخوانيد بلكه گفته وسيله را بجوييد. اين وسيله ميتواند عبادت خيرات علم و ... باشد.

پرهيزگاراني را که ما بت خود قرار ميدهيم، خودشان به درگاه خدا دعا مي کردند

[17:57] اولئك الذين يدعون يبتغون الى ربهم الوسيلة ايهم اقرب ويرجون رحمته ويخافون عذابه ان عذاب ربك كان محذورا
[17:57] حتي معبوداني که آنها مي خوانند خودشان در جستجوي راه و وسيله اي به سوي پروردگارشان هستند. آنها براي رحمت او دست به دعا برمي دارند و از عذاب او مي ترسند. مطمئنا، عذاب پروردگارت وحشتناك است.

Thursday, September 01, 2005

رك و راست

رك و راست

چندي پيش با چند تن از سنتگرايان راجع به قرآن و سنت بحث كرديم. همانطور كه ميدانيد اينان آنقدر به احاديثشان دلبسته اند كه دل كندن از احاديث براي آنان غير ممكن است.واقعا فقط خداست كه هدايت ميكند. سنت خدا براين است كه هميشه وحي را به صورت كتاب فرو ميفرستد نه به صورتي ديگر. سنت خدا قابل تغيير نيست.خدا وحي آسماني را برعهده شايعه سازان نميگذارد. امروز كساني هستند كه اگر بگوييد جعفر صادق و شافعي خود منتقد حديث بوده اند. در جواب ميگويند كه اگر جمع آوري حديث درست نبوده است پس چرا اينها اعتراض نكردند ؟در جواب بايد گفت كه مشكل جمع آوري حديث نيست بلكه مشكل قراردادن كتاب ديگري در كنار كتاب خداست. بعضي از افراد آن زمان تصميم به جمع آوري حديث (شايعه) كردند (مثل روزنامه ها در زمان ما). ولي در هر حالت منبع دين ما فقط قرآن است و روزنامه هاي قديم را منبع دين خود قرار نميدهيم. نكته مهم در بحث با آنان اين است كه در حين فهميدن خود را به كوچه علي چپ ميزنند. آنان احاديث زيادي در مورد سران مذهب خود نقل ميكنند. خدا را فراموش كرده اند. هنوز نميدانند كه محمد هم ميبايست طبق قرآن عمل ميكرد !! اين جيزي است كه براي آنان قابل هضم نيست. حرفهايشان كاملا ديد رقابتي بين گروههاي مختلف در جمع حديث را روشن ميكند. فرقه گرائي در قرن چهارم كار را به جائي كشاند كه در مورد جواز نكاح شافعي با حنفي و جعفري با مالكي صحبت ميشد. كلمه حديث 18 دفعه در قرآن ذكر شده است كه هيچ كدام به سنت محمد اشاره ندارد چه برسد به سنت اهل بيت. اگر سنت محمد لازم بود پس چرا براي نمونه يكدفعه به آن اشاره نشده است؟؟؟ اين سوالي است كه پيروان حديث تا روز قيامت نميتوانند جواب دهند. سنجش احاديث با رجال و اسناد تا حالا هيچ كاري نكرده است و هر فرقه اي حرفهاي خود را ميزند و چيزي به علم پيروان حديث نيفزوده است. هيچگاه در قرآن كلمه حديث كنار محمد و يا رسول نيامده است. اطاعت از محمد به معناي اطاعت از دو منبع مختلف نيست . آيا خدا ميخواهد كه در ما دوگانگي بوجود آورد؟ خدا اين كتاب را نازل كرده است كه ما را از سر در گمي نجات دهد. نه اين كه مارا فرقه فرقه كند.

آيا حرفي كه سراست (قرآن) است بهتر است يا حرفي كه در چندين شكل (حديث) موجود است؟

[39:29] ضرب الله مثلا رجلا فيه شركاء متشكسون ورجلا سلما لرجل هل يستويان مثلا الحمد لله بل اكثرهم لا يعلمون

[39:29] خدا مردي را مثال مي زند كه با شركايي سر و كار دارد كه با يكديگر اختلاف دارند (حديث)، در مقايسه با مردي كه فقط با يك منبع هماهنگ و باثبات (قرآن) سرو كار دارد. آيا آنها يكسان هستند؟ ستايش خدا را؛ اكثر آنها نمي دانند.

آيا يك چيز حتمي (قرآن) و يك چيز غير حتمي (حديث) مساوي است؟

[11:24] مثل الفريقين كالاعمى والاصم والبصير والسميع هل يستويان مثلا افلا تذكرون
[11:24] مثال اين دو گروه مانند مقايسه كور و كر است با بينا و شنوا. آيا آنها برابرند؟ آيا توجه نمي كنيد؟

آيا وقت آن نرسيده است كه دلهايمان نرم شود؟
آيا ارزش دارد كه به خاطر تعصبات فرقه اي آخرتمان را خراب كنيم؟
چرا اينقدر به اين دنيا دلخوش كرده ايم ؟
آيا خدا قادر نيست در يك چشم به هم زدن مارا نابود كند؟
آيا ما خود را نيرويي در مقابل خدا ميپنداريم ؟
آيا جراتش را داريم كه صراحتا كتاب خدا را قبول كنيم و دست از سر كتابهاي حديث برداريم؟
مگر نه اين است كه لحظه به لحظه زندگي ما در دست خداست؟
مگر نه اين است كه همه چيز تحت كنترل خداست و بدون خواست او مشكلي براي كسي بوجود نميايد.
خدا هميشه افراد مخلص را نجات ميدهد.
شما چقدر به خدا ايمان داريد كه خود را طرفدار كتابهاي حديث معرفي ميكنيد؟
پس بياييد اخلاص خود نسبت به خدا را نشان دهيم و در اولين قدم دست از تعصبات مادرزادي برداريم.مطمنا خدا مارا محفوظ خواهد كرد
.

[57:16] الم يان للذين ءامنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله وما نزل من الحق ولا يكونوا كالذين اوتوا الكتب من قبل فطال عليهم الامد فقست قلوبهم وكثير منهم فسقون
[57:16] آيا هنگام آن نرسيده است تا كساني كه ايمان آوردند، قلبشان را براي پيام خدا و حقيقتي كه در اين نازل شده است، بگشايند؟ آنها نبايد مانند پيروان كتاب آسماني پيشين باشند كه قلبشان به مرور زمان سخت شد و درنتيجه، بسياري از آنها ستمكار شدند.