Counters

Thursday, September 01, 2005

رك و راست

رك و راست

چندي پيش با چند تن از سنتگرايان راجع به قرآن و سنت بحث كرديم. همانطور كه ميدانيد اينان آنقدر به احاديثشان دلبسته اند كه دل كندن از احاديث براي آنان غير ممكن است.واقعا فقط خداست كه هدايت ميكند. سنت خدا براين است كه هميشه وحي را به صورت كتاب فرو ميفرستد نه به صورتي ديگر. سنت خدا قابل تغيير نيست.خدا وحي آسماني را برعهده شايعه سازان نميگذارد. امروز كساني هستند كه اگر بگوييد جعفر صادق و شافعي خود منتقد حديث بوده اند. در جواب ميگويند كه اگر جمع آوري حديث درست نبوده است پس چرا اينها اعتراض نكردند ؟در جواب بايد گفت كه مشكل جمع آوري حديث نيست بلكه مشكل قراردادن كتاب ديگري در كنار كتاب خداست. بعضي از افراد آن زمان تصميم به جمع آوري حديث (شايعه) كردند (مثل روزنامه ها در زمان ما). ولي در هر حالت منبع دين ما فقط قرآن است و روزنامه هاي قديم را منبع دين خود قرار نميدهيم. نكته مهم در بحث با آنان اين است كه در حين فهميدن خود را به كوچه علي چپ ميزنند. آنان احاديث زيادي در مورد سران مذهب خود نقل ميكنند. خدا را فراموش كرده اند. هنوز نميدانند كه محمد هم ميبايست طبق قرآن عمل ميكرد !! اين جيزي است كه براي آنان قابل هضم نيست. حرفهايشان كاملا ديد رقابتي بين گروههاي مختلف در جمع حديث را روشن ميكند. فرقه گرائي در قرن چهارم كار را به جائي كشاند كه در مورد جواز نكاح شافعي با حنفي و جعفري با مالكي صحبت ميشد. كلمه حديث 18 دفعه در قرآن ذكر شده است كه هيچ كدام به سنت محمد اشاره ندارد چه برسد به سنت اهل بيت. اگر سنت محمد لازم بود پس چرا براي نمونه يكدفعه به آن اشاره نشده است؟؟؟ اين سوالي است كه پيروان حديث تا روز قيامت نميتوانند جواب دهند. سنجش احاديث با رجال و اسناد تا حالا هيچ كاري نكرده است و هر فرقه اي حرفهاي خود را ميزند و چيزي به علم پيروان حديث نيفزوده است. هيچگاه در قرآن كلمه حديث كنار محمد و يا رسول نيامده است. اطاعت از محمد به معناي اطاعت از دو منبع مختلف نيست . آيا خدا ميخواهد كه در ما دوگانگي بوجود آورد؟ خدا اين كتاب را نازل كرده است كه ما را از سر در گمي نجات دهد. نه اين كه مارا فرقه فرقه كند.

آيا حرفي كه سراست (قرآن) است بهتر است يا حرفي كه در چندين شكل (حديث) موجود است؟

[39:29] ضرب الله مثلا رجلا فيه شركاء متشكسون ورجلا سلما لرجل هل يستويان مثلا الحمد لله بل اكثرهم لا يعلمون

[39:29] خدا مردي را مثال مي زند كه با شركايي سر و كار دارد كه با يكديگر اختلاف دارند (حديث)، در مقايسه با مردي كه فقط با يك منبع هماهنگ و باثبات (قرآن) سرو كار دارد. آيا آنها يكسان هستند؟ ستايش خدا را؛ اكثر آنها نمي دانند.

آيا يك چيز حتمي (قرآن) و يك چيز غير حتمي (حديث) مساوي است؟

[11:24] مثل الفريقين كالاعمى والاصم والبصير والسميع هل يستويان مثلا افلا تذكرون
[11:24] مثال اين دو گروه مانند مقايسه كور و كر است با بينا و شنوا. آيا آنها برابرند؟ آيا توجه نمي كنيد؟

آيا وقت آن نرسيده است كه دلهايمان نرم شود؟
آيا ارزش دارد كه به خاطر تعصبات فرقه اي آخرتمان را خراب كنيم؟
چرا اينقدر به اين دنيا دلخوش كرده ايم ؟
آيا خدا قادر نيست در يك چشم به هم زدن مارا نابود كند؟
آيا ما خود را نيرويي در مقابل خدا ميپنداريم ؟
آيا جراتش را داريم كه صراحتا كتاب خدا را قبول كنيم و دست از سر كتابهاي حديث برداريم؟
مگر نه اين است كه لحظه به لحظه زندگي ما در دست خداست؟
مگر نه اين است كه همه چيز تحت كنترل خداست و بدون خواست او مشكلي براي كسي بوجود نميايد.
خدا هميشه افراد مخلص را نجات ميدهد.
شما چقدر به خدا ايمان داريد كه خود را طرفدار كتابهاي حديث معرفي ميكنيد؟
پس بياييد اخلاص خود نسبت به خدا را نشان دهيم و در اولين قدم دست از تعصبات مادرزادي برداريم.مطمنا خدا مارا محفوظ خواهد كرد
.

[57:16] الم يان للذين ءامنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله وما نزل من الحق ولا يكونوا كالذين اوتوا الكتب من قبل فطال عليهم الامد فقست قلوبهم وكثير منهم فسقون
[57:16] آيا هنگام آن نرسيده است تا كساني كه ايمان آوردند، قلبشان را براي پيام خدا و حقيقتي كه در اين نازل شده است، بگشايند؟ آنها نبايد مانند پيروان كتاب آسماني پيشين باشند كه قلبشان به مرور زمان سخت شد و درنتيجه، بسياري از آنها ستمكار شدند.