Counters

Thursday, October 20, 2005

احاديث حد و مرز نميشناسند

احاديث حد و مرز نميشناسند !

جالب است كه مسلمانان مسيحيان را سرزنش ميكنند كه چرا آنان پيامبر عيسي را تا حد مقام خدايي بزرگ كرده اند اما غافل از اينكه خود آنان هم دچار چنين مصيبتي (حتي بدتر از آن) شده اند. شما تمام كتاب مقدس را هم بخوانيد كفرياتي در حد كتابهاي حديث نمي يابيد.
در كتاب مقدس مسيحيان گفته شده است كه خدا با پيامبر يعقوب كشتي گرفت و يعقوب بالاخره توانست خدا را شكست دهد !!!
در كتب حديث ذكر شده است كه خدا هر شب سوار بر خر (نعوذ بالله) بر بام خانه ها گشت ميزند و به خانه ها سركشي ميكند (كشيك شبانه!!).
براحتي ميتوان نتيجه گرفت كه كتب احاديث زائيده تفكرات شايعه پراكنان قرن اول و دوم هجري هستند. اين كتابهاي حديث كه شيعه وسني از آنان دفاع ميكنند هيچكدام قابل اعتماد نيستند و پر از كفرياتند و اگر به آنها بگوييد كه اين كتابها جزو اسلام نيست با كمال تعجب خود شما به عنوان بدعت گذار و غير مسلمان معرفي خواهيد شد!

حالا به چند حديث در اين مورد توجه كنيد :

1- پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسَلم فرمود: یا علي : نشناخت خداوند تبارک وتعالی را مگر من وتو ،ونشناخت مرا مگر خدا و تو ونشناخت ترا مگر خدا ومن .

2- یا علی :حق تبارک وتعالی را به طور کامل کسی به جز من وتو نشناخت ، و تو را هم به طور کامل به جز خدا ومن نشناخت .(مناقب ابن شهر اشوب 3/ 267 وبحار39/84.)

3- پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم می فرمایند : روزی جبرئیل در خدمتم بود که ابي ذر از دور می آمد ،جبرئیل گفت : این ابوذر است که می آید .گفتم به جبرئیل آیا شما ابوذر را می شناسید ؟ عرض کرد یا رسول الله : اباذر در آسمانها مشهورتر از زمین است گفتم چرا گفت: به خاطر تواضعش وزیاد خواندن سوره مبارکه قل هو الله احد .


آيا به جز افراد معاند با دين (در ظاهر مدعي دين!!) احدي ميتواند چنين مطالبي بسرايد!! حديث و سنت ساخته دشمنان پيامبر است.

[6:112] وكذلك جعلنا لكل نبي عدوا شيطين الانس والجن يوحي بعضهم الى بعض زخرف القول غرورا ولو شاء ربك ما فعلوه فذرهم وما يفترون
[6:112] ما اجازه داده ايم که دشمنان هر پيامبري- شياطين انس و جن- کلمات به ظاهر زيبا به يکديگر الهام کنند تا يکديگر را فريب دهند. اگر پروردگارت مي خواست، آنها چنين نمي کردند. به آنها و سخنان ساختگي شان اعتنا نكن.

تدبير جهان



علی بر روی ابرها پرواز ميکند !
ان الله سخر لعلی السحاب فکان يسير فی الارض شرقا و غربا ( تفسير الميزان جلد ۱۳ - ص ۳۷۲بحار الانوار جلد ۳۹ - ص ۱۳۸)خداوند ابرها را برای علی تسخير كرد و او شرق و غرب زمين را طي مينمود!
- رعدو برق آسمان از تدبير علی است !
قال ابو عبد الله عليه السلام .. ماکان من هذا الرعد فانه من امر صاحبکم قلت من صاحبنا؟ قال امير المومنين علی عليه السلام (الاختصاص المفيد ص ۳۲۷ بحار الانوار جلد ۲۷ ص ۳۳ )
ابو عبدالله گفت اين رعد و برق از كيست گفت از از صاحب شما گفت صاحب ما كيست؟ گفت امير مومنان علي

شايد تعجب كنيد كه بگويم دو حديث بالا از كتابهاي معتبر مسلمانان است.مقدسين خود را خدايي در كنار خداي يكتا قرار داده اند. كساني كه مقدسين خود را بزرگ ميكنند هيچوقت احساس آرامش نميكنند.زيرا كه فقط ياد خداست دلها را آرامش ميدهد.

[13:28] الذين ءامنوا وتطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب
[13:28] آنها کساني هستند که با ياد خدا دل هايشان شاد مي شود. مسلما، با ياد خدا دل ها به وجد مي آيند.


اما واقعا دو حديث بالا را با قرآن بسنجيم ببينيم كه چه كسي ابرها را ميگرداند و تدبير رعد و برق دست كيست؟ دست خداست يا علي ؟

[7:57] وهو الذي يرسل الريح بشرا بين يدي رحمته حتى اذا اقلت سحابا ثقالا سقنه لبلد ميت فانزلنا به الماء فاخرجنا به من كل الثمرت كذلك نخرج الموتى لعلكم تذكرون
[7:57] اوست که بادهاي نويد بخش را چون رحمتي از دست هايش مي فرستد. هنگامي که بادها ابرهاي گرانبار را جمع مي کنند، ما آنها را به سوي سرزمين هاي مرده مي رانيم و از آن آب فرو مي فرستيم، تا با آن انواع ميوه ها را به عمل آوريم. ما اين چنين مردگان را برمي انگيزيم، باشد که توجه كنند.

[13:12] هو الذي يريكم البرق خوفا وطمعا وينشئ السحاب الثقال
[13:12] اوست که برق آسمان را چون منشايي از بيم و اميد به شما مي نماياند و ابرهاي پربار را پديد مي آورد.

Friday, October 14, 2005

عذاب خدا

بعضي ها فكر ميكنند كه عذاب الهي فقط مربوط به قديم بوده است و حالا ديگر خدا اين كار را نميكند.اما اين اشتباه است زيرا كه عذاب الهي جزو سنت خداست و سنت خدا قابل تغيير نيست. همانطور كه قوم نوح را بوسيله طوفان از بين برد قوم سونامي را در زمان ما هم بوسيله همان عذاب از بين برد . از بين بردن قوم بم هم اخطاري بود براي مردم ايران كه دوباره به سمت خدا بازگردند. اما با كمال تاسف مردم دنيا چندان به اين اخطارها توجهي نميكنند.

[25:36] فقلنا اذهبا الى القوم الذين كذبوا بءايتنا فدمرنهم تدميرا
[25:36] ما گفتيم: "شما دو نفر، نزد قومي که آيات ما را تکذيب کردند، برويد" و پس از آن، تکذيب کنندگان را به کلي نابود کرديم.

[25:37] وقوم نوح لما كذبوا الرسل اغرقنهم وجعلنهم للناس ءاية واعتدنا للظلمين عذابا اليما
[25:37] به همين ترتيب، هنگامي كه قوم نوح به رسولان ايمان نياوردند، آنها را غرق كرديم و نشانه اي براي مردم قرار داديم. ما براي ستمكاران عذابي دردناك آماده كردهايم.

[25:38] و نيز عاد، ثمود، اصحاب رس و نسل هاي بسياري که در اين ميان بودند.
[25:38] وعادا وثمودا واصحب الرس وقرونا بين ذلك كثيرا

[25:39] وكلا ضربنا له الامثل وكلا تبرنا تتبيرا
[25:39] ما براي هر يک از اين گروه ها، پيش از آنکه آنها را هلاک کنيم، به قدر کافي مثال آورديم.

[25:40] ولقد اتوا على القرية التي امطرت مطر السوء افلم يكونوا يرونها بل كانوا لا يرجون نشورا
[25:40] آنها از آن جامعه اي كه باراني شوم بر آنها باريده شد، (سدوم) گذر كرده اند. آيا آن را نديدند؟ واقعيت اين است كه آنها هرگز به رستاخيز ايمان نداشتند.

[5:40] الم تعلم ان الله له ملك السموت والارض يعذب من يشاء ويغفر لمن يشاء والله على كل شيء قدير
[5:40] آيا نمي داني كه خدا صاحب فرمانروايي آسمان ها و زمين است؟ او هر كه را بخواهد، مجازات مي كند و هر كه را بخواهد، مي بخشد. خداست قادر مطلق.

دوستي به من گفت كه نسبت دادن اين وقايع به عذاب الهي نوعي بيرحمي است. اما ما چه بخواهيم و چه نخواهيم همه چيز دست خداست و از كنترل ما انسانها خارج است. ما هم دوست نداريم كه هيچ كجاي دنيا اين بلاها نازل شود . وظيفه اي كه ما در قبال اين حوادث داريم اين است كه از آنها عبرت بگيريم و خود را تصحيح كنيم و دوباره به سمت خدا برگرديم. البته اگر قرار به از بين بردن بود ميبايست 90 درصد دنيا از بين بروند ولي خداي مهربان رحمش اينجا مشخص ميشود كه اين كار را نميكند زيرا كه هر از چند گاهي اين حوادث را مي آفرنيد تا كه ما بيدار شويم و اگر ما در تصحيح خود غفلت كنيم و به سمت خدا توبه نكنيم ممكن است كه نوبت ما هم برسد. بنابراين نبايد به خود مطمئن شد . زلزله هر چايي ممكن است اتفاق بيفتد اگر آن منطقه هم زلزله خيز نباشد خداي قادر توانا با روشي ديگر عذاب خود را نشان ميدهد.در طول تاريخ رسولان خدا مردم را از عذاب الهي ترسانده اند اما مردم به حرفها و اخطارهاي آنان اعتنايي نكرده اند و همچنان غرق در ماديات شده اند. رسولان خدا اخطارهاي مكرري به مردم ميدادند اما مردم همانطور غرق در اعمال شرك آميز خود بوده اند تا اينكه بالاخره خدا عذابش را به آنان نازل ميكند و آنان را از صحنه روزگار محو ميكند.هيچ چيزي براي خدا غير ممكن نيست. پس بايد هر چه زودتر از خواب شرك بيدار شد و الا روزي ميرسد كه ديگر دير است و خدا آنوقت ما را از تاريخ حذف ميكند و مستقيما وارد جهنم ميشويم.


1- يك ساختمان 19 طبقه در زلزله اخير پاكستان با خاك يكسان شده است.

http://www.usn2161.net/margalla.jpg

2- زلزله سونامي



http://www.quran666.org/Earthquake%20Tsunami.pdf

3- زلزله بم

http://www.khoda165.com/786-Bam-Image1.jpg


http://www.khoda165.com/786-Bam-Image5.jpg

Sunday, October 02, 2005

مهدي

مهدي

نظريه مهدي نظريه اي تاريخي اجتماعي است. تقريبا پيروان اكثر اديان و اقوام هركدام براي خود معتقد به منجي هستند. فقط اختلاف در اين است كه هر كدام از اين گروهها خصوصيات متفاوت از ديگري براي مهدي قائلند.يهوديها منتظر مسيح و يا منجي خود هستند. مسيحيها منتظرند كه مسيح دوباره برگردد و آنان را نجات دهد. مسلمانان سنتي هم منتظرند تا كه مهديشان بيايد .حتي سرخپوستهاي امريكا منتظر يكي بودند تا كه آنان را نجات دهد. آنها فكر ميكردند كريستف كلمب نجاتشان ميدهد.حتي بوداييها هم منتظر منجي هستند تا كه آنان را ارتقاء بخشد.محمد رسولخدا در كتاب بوداييان پيش بيني شده است اما آنان هنوز هم منتظر محمد رسول خدا هستند.

به اين ترتيب اكثريت اديان و اقوام منتظر منجي هستند.اما اين منجي ها كيستند و كي ميايند در طول تاريخ حادثه ساز بوده است. يهوديها مسيح را منجي خود ميدانند البته آنان اعتقاد دارند كه مسيح اصلي هنوز ظهور نكرده است و به اين ترتيب آنان پيامبر عيسي را تقلبي و دروغين به حساب مياورند.چيزي كه جالب است اين است كه اين اقوام و اديان منتظرند اما همينكه منجيشان آمد او را رد ميكنند و لقب دروغين به او ميزنند. يهوديها مدتها منتظر مسيح بودند اما همينكه مسيح آمد نه تنها اورا قبول نكردند بلكه اورا به صليب هم كشاندند.از طرف ديگر دو گروه مسيحيان و يهوديان منتظر پيامبر محمد بودند و اورا منجي خود ميدانستند اما همينكه پيامبر محمد ظهور كرد اورا رد كردند همانطور كه در آيه زير بيان شده است.

[2:89] ولما جاءهم كتب من عند الله مصدق لما معهم وكانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به فلعنة الله على الكفرين
[2:89] هنگامي كه اين كتاب آسماني از جانب خدا برايشان آمد، با آنكه با آنچه دارند، مطابقت مي كند و آن را تصديق مي نمايد و آنها هنگام گفتگو با كافران ظهور آن را پيش بيني مي كردند، هنگامي كه پيش بيني خودشان به وقوع پيوست، آن را باور نكردند. كافران اين چنين به لعنت خدا مبتلا مي شوند.

اما واقعا چه سري و رازي در كار است؟
چرا منتظران منجي هيچوقت به قول خود عمل نمي كنند؟

انسانها مدتها منتظرند كه كسي بيايد و آنان را هدايت كند اما همينكه آمد اورا قبول نميكنند. مثل اينكه ردكردن منجي ها رسم است. اما بايد گفت كه اين يك تراژدي عمومي است.اين افراد منتظر در صورت آمدن منجي اورا رسول دروغين مينامند زيرا كه حرفهاي منجي بر طبق گفته آنان نيست! در حقيقت كسي كه اين اديان و اقوام منتظرشند بايد همان دين آنان را تبليغ كند و از آنان دفاع كند والا منجي كاذب است!!!

مثل يهوديها كه مدتها منتظر مسيح بودند اما همينكه مسيح ظهور كرد يهوديها متوجه شدند كه رشته بافته شده آنان بوسيله مسيح دارد به هم ميريزد و با كمال تعجب مشاهده كردند كه مسيح حرفهاي آنان را نميزند و اين درحالي بود كه آنان انتظار داشتند مسيح از آنان دفاع كند . در نتيجه اعلام كردند كه اين مسيح دروغين است و مسيح اصلي هنوز نيامده است.البته مشخص است كه مسيح و منجي آنان هيچوقت نميايد. به همين خاطر اكثر اين اديان آمدن منجي ها را خود به خود به نزديكيهاي قيامت موكول كرده اند زيرا كه تا آنوقت كي ميماند !!!!

در اينجا نتيجه ميگيريم آمدن مهدي (رسول و يا هدايت كننده و راهنما) چيز عجيبي نيست و نميتوان آن را انكار كرد. همانطور كه در آيه زير بيان شده است خداي مهربان قول داده است كه هرچند يك بار براي ما پيغام هدايت بفرستد.

[2:38] قلنا اهبطوا منها جميعا فاما ياتينكم مني هدى فمن تبع هداي فلا خوف عليهم ولا هم يحزنون
[2:38] گفتيم: "همگي، از آنجا پايين برويد. هرگاه هدايتي از جانب من براي شما آيد، آنان که از هدايت من پيروي کنند، هيچ ترس و اندوهي نخواهند داشت.

مسلمانان سنتي هم بعد از پيامبر محمد منتظر مهدي هستند كه آنان را هدايت كند (مثل اينكه خود ميدانند هدايت شده نيستند!!) . به گفته كتابهاي حديث اين مهدي در آخر الزمان خواهد آمد و آنان را نجات خواهد داد. مسلمانان سنتي عمدتا به دو گروه بزرگ سني و شيعه تقسيم ميشوند. گروهي از اهل سنت منكر منجي بعد از پيامبر محمد هستند.آنان معتقدند كه محمد رسول خدا آخرين رسول بود و ديگر هيچ راهنمايي بعد از او براي ما نخواهد آمد. گروهي ديگر از اهل سنت معتقدند كه فردي در آخر الزمان متولد شده و دنيا را پر از عدل و داد ميكند.گروه ديگر مسلمانان سنتي به اسم شيعيان با شدتي بسيار بيشتر مهدي را امام زمان اسم نهاده اند و آنان معتقدند كه اين امام زمان متولد يافته و حدود 1200 سال است كه غايب است و در نزديكيهاي قيامت دوباره ظاهر شده و دنيا را مملو از عدل و داد ميكند.اين گروهها خصوصيات عجيب و غريبي براي مهدي قائل شده اند بطوريكه خيلي از اين خصوصيات با عقل جور در نميايد.

يهوديها هم براي منجي خود خصوصيات زيادي ذكر كرده اند خيلي از اين خصوصيات زايده تراوشات ذهني آنان است. بعضي مواقع كينه ها و دلبستگيها و علايق شخصي خود را براي مهدي توصيف كرده اند. به طور مثال يهوديها معتقدند كه منجي آنان تمام كساني را كه با يهود دشمنند را خواهد كشت !! چيزي در حدود دوسوم جمعيت بشر!!

اما همه ديديم كه منجي واقعي آنان عيسي مسيح اين كارها را انجام نداد و بر طبق خيالات يهود عمل نكرد. پس چه رازي در كار است؟ اين نشان ميدهد كه منجی مسلمانان هم به خواب و خيالات مسلمانان عمل نخواهند كرد.
منجيي كه پيروان مذاهب مختلف منتظرشند به طور عجيبي افسانه اي شده است. تجربه به اين فرقه ها آموخته است كه منجي را نبايد قبول كرد مگر چند سال مانده به قيامت , زيرا كه براساس تجربه درك كرده اند كه با رسولان و منجي ها نميتوان سازش كرد و علت آن هم اين است كه رسولان بر وفق مراد منتظران عمل نميكنند و همين مساله باعث شده است كه آمدن هدايت در حال حاضر باب طبعشان نباشد به همين خاطر آمدن هدايت را به چند سال قبل از قيامت موكول كرده اند. و اين حقه بسيار جالبي است زيرا آنان با اين حيله خود را از ترك دين آبا و اجدادي خلاص كرده اند و همچنان ميخواهند كسي به آنان ر اه راست را گوشزد نكند تا نزديكيهاي قيامت. نزديكيهاي قيامت هم كه معلوم نيست و از همه مهمتر در آنموقع آنان اصلا زنده نيستند!!

همانطور كه در آيه زير بيان شده است به عقب انداختن رسولان كار تازه اي نيست بلكه اين از اول هم رسم روزگار بوده است.سوال "آخرين رسول کيست" از صفات مصيبت بار انسان هاست. آنان هميشه از خود ميپرسند كه آخرين رسول كدام است تنها دليلش هم عدم توانايي در ترك دين آبا و اجدادي است.

[40:34] ولقد جاءكم يوسف من قبل بالبينت فما زلتم في شك مما جاءكم به حتى اذا هلك قلتم لن يبعث الله من بعده رسولا كذلك يضل الله من هو مسرف مرتاب

[40:34] پيش از آن هم يوسف با آياتي روشن نزد شما آمده بود، اما شما به شك خود نسبت به پيام او ادامه داديد. سپس، هنگامي كه او مرد، شما گفتيد: "خدا پس از او رسول ديگري نخواهد فرستاد. (او آخرين رسول بود)!"** خدا اين چنين کساني را که از حد تجاوز مي کنند و مرددند، به گمراهي مي فرستد.


[2:87] ولقد ءاتينا موسى الكتب وقفينا من بعده بالرسل وءاتينا عيسى ابن مريم البينت وايدنه بروح القدس افكلما جاءكم رسول بما لا تهوى انفسكم استكبرتم ففريقا كذبتم وفريقا تقتلون

[2:87] ما به موسي كتاب آسماني عطا كرديم و پس از او رسولان ديگري فرستاديم و به عيسي، پسر مريم، معجزاتي آشكار داديم و به وسيله روح القدس از او حمايت كرديم. آيا اين حقيقت ندارد كه هرگاه رسولي با آنچه كه مورد پسند شما نبود برايتان آمد، غرورتان باعث شد كه متكبر شويد؟ بعضي از آنها را تكذيب كرديد و بعضي از آنها را كشتيد.

[14:9] الم ياتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح وعاد وثمود والذين من بعدهم لا يعلمهم الا الله جاءتهم رسلهم بالبينت فردوا ايديهم في افوههم وقالوا انا كفرنا بما ارسلتم به وانا لفي شك مما تدعوننا اليه مريب

[14:9] آيا درباره كساني كه پيش از شما بودند، نشنيدهايد؟ قوم نوح، عاد، ثمود و ديگران كه پس از آنها آمدند و فقط خدا از آنها آگاهي دارد. رسولانشان با مدرک هاي روشن نزد آنها رفتند، اما آنها با اهانت با آنان رفتار کردند و گفتند: "ما به آنچه شما بدان رسالت داريد، ايمان نداريم. در پيام شما ترديد داريم؛ پر از شك."

سوالي كه پيش ميايد اين است كه آيا اين مهدي يك نفر است و يا چندين نفر ؟

نظريات گوناگوني در اين زمينه ارائه شده است اكثر گروههاي شيعه و سني معتقدند كه آن منجي يك نفر است و آن هم در آخر الزمان ميايد. يهوديها هم هنوز منتظر يك نفر به اسم مسيح هستند.اما گروه ديگري از مسلمانان سنتي همچون مولوي و ديگران معتقدند كه منجي و يا مهدي محدود به يك نفر و يا طايفه خاصي نيست و همچنين محدود به زمان معيني نيست.

جالب است كه اكثر اين فرقه ها اعم از مسلمانان و يهوديان و بودايان ومسيحيان و ... از طرف رسول قبلي مژده آمدن رسول بعدي اعلام شده است اما معلوم نيست كه چرا هنوز منجي هيچكدام نيامده است ؟؟؟ مثل اينكه همه منجيها قرار است چند روز مانده به قيامت با هم بيايند!! سوالي كه ممكن است پيش بيايد اين است كه آيا محمد پيامبر خدا منجی را پيش بيني كرده است؟ قبل از جواب دادن به سوال فوق بايد عرض كنم كه نظر قرآن درست برخلاف گروههاي شيعه وسني است.زيرا كه اين گروهها معتقدند پيامبر محمد آخرين رسول خداست. اما قرآن چيز ديگري ميگويد و آن هم اين است كه محمد رسول خدا آخرين نبي بود اما آخرين رسول نبود بلكه رسولاني ديگر بعد از او ظهور خواهند كرد تا كه بر اساس قرآن به مردم هشدار دهند و آنان را از دام شيطان نجات دهند.همين مورد براي گروههاي شيعه وسني قابل هضم نيست. اما اين يك واقعيت است كه پيامبر محمد آخرين نبي بود نه آخرين رسول.

[33:40] ما كان محمد ابا احد من رجالكم ولكن رسول الله وخاتم النبيين وكان الله بكل شيء عليما

[33:40] محمد پدر هيچ يک از مردان شما نبود. او رسول خدا و آخرين پيامبر بود. خدا از همه چيز کاملا آگاه است.

همانطور كه ميبييند خداي مهربان توانا ميفرمايد محمد رسول خدا و آخرين نبي است. براي جزئيات بيشتر در تفاوت بين رسول و نبي به مقاله زير مراجعه شود.

http://users.cjb.net/godisone/msngr.htm

در حقيقت ميتوان نتيجه گرفت كه مهدي (هدايت كننده) همان انتظار براي آمدن رسولان است.زيرا كه خداي مهربان از طريق پيامش ما را هدايت ميكند و پيامش هم از طريق رسولانش بدست ما ميرسد. همانطور كه يهوديها منتظر منجيشان هستند مسلمانان هم منتظر منجيشان هستند كه اين منجي ها رسولان بعد از پيامبر محمد هستند. پيامبر عيسي و محمد هر دو منجي يهوديان هستند پس منجي يك نفر نيست. بنابراين رسولان بعد از مرگ پيامبر محمد يك نفر نيستند بلكه تا قيامت رسولاني ظهور خواهند كرد كه بر اساس قرآن عمل ميكنند. كتاب آسماني همان قرآن است . اين رسولان شريعت جديد نمياورند زيرا كه شريعت جديد در قالب نبي صورت ميگيرد نه رسول.

جالب است كه همانطور كه يهوديها و مسيحيها رسولان منجي خود را رد ميكنند و كردند مسلمانان هم رسولان بعد از پيامبر محمد را رد ميكنند.
خود كتاب قرآن رسولي زنده است براي تمام جهانيان. همانطور كه در آيات زير ذكر شده است قرآن رسولي زنده است براي تمام جهانيان.در صورت عدم وجود رسولان قرآن نقش رسول را ايفا ميكند.خداي متعال نقش محمد رسول خدا را تنها بشارت دهنده و ترساننده (بشيرا و نذيرا)اعلام ميدارد.

[34:28] وما ارسلنك الا كافة للناس بشيرا ونذيرا ولكن اكثر الناس لا يعلمون

[34:28] ما تو را بر همه مردم، به عنوان مژده دهنده و همچنين هشداردهنده فرستاده ايم؛ ولي اكثر مردم نمي دانند.

وظيفه پيامبر محمد همين بود.قرآن هم چنين نقشي را ايفا ميكند.خدا در آيات زيادي كاملا اين موضوع را بيان كرده است. در تمام اوايل سوره ها مخصوصا سوره هاي حواميم از قرآن به عنوان رسول ياد ميكند.

[41:1] حم
[41:2] تنزيل من الرحمن الرحيم
[41:3] كتب فصلت ءايته قرءانا عربيا لقوم يعلمون
[41:4] بشيرا ونذيرا فاعرض اكثرهم فهم لا يسمعون

[41:1] ح. م.*
[41:2] تنزيلي از جانب بخشنده ترين، مهربان ترين.
[41:3] کتابي آسماني که آيات آن با تمام جزئيات بيان شده است، در قرآني عربي، براي مردمي که مي دانند.
[41:4] مژده دهنده و هشداردهنده. اگر چه اكثرشان روي مي گردانند؛ آنها نمي شنوند.


خداي مهربان در 41:4 ميفرمايد كه اين قرآن بشارت دهنده و ترساننده است و اين دقيقا همان نقش رسول است. آيات قبل از آن اعلام ميدارد كه قرآن كتاب كامل و همراه با جزئيات است.هر آنچه كه براي هدايت لازم باشد در قرآن موجود است.

در 57 سوره قرآن در اوايل سوره ها از قرآن به عنوان امام و رسول (هشدار دهنده و مژده دهنده ) ياد شده است.

[18:1] الحمد لله الذي انزل على عبده الكتب ولم يجعل له عوجا
[18:2] قيما لينذر باسا شديدا من لدنه ويبشر المؤمنين الذين يعملون الصلحت ان لهم اجرا حسنا
[18:3] مكثين فيه ابدا
[18:4] وينذر الذين قالوا اتخذ الله ولدا

[18:1] ستايش خدا را كه اين كتاب آسماني را بر بنده خود نازل كرد و آن را بدون نقص قرار داد.
[18:2] (كتابي) كامل، تا از عذاب سخت او هشدار دهد و به مؤمناني كه زندگي پرهيزكارانه اي را در پيش مي گيرند، نويد بخشد كه پاداشي سخاوتمندانه كسب كرده اند.
[18:3] و براي هميشه در آن ماندگارند.
[18:4] و تا هشداري دهنده اي باشد براي آنان که گفتند: "خدا پسري اختيار کرده است!"

همانطور كه دوباره ميبينيد قرآن همان نقش رسول را ايفا ميكند.

[25:1] تبارك الذي نزل الفرقان على عبده ليكون للعلمين نذيرا
[25:1] مباركترين آن يكتايي است كه كتاب قانون را بر بنده اش نازل كرد تا هشداردهنده اي (رسولي) براي همه جهانيان باشد.

بنابراين نظريه كساني كه ميگويند قرآن بدون كتابهاي آشفته حديث قابل فهم نيست رد است زيرا كه قرآن خود رسول است و مثل اين است بگوييم حرفهاي رسول قابل فهم نيست . البته بهانه همه مشركين در طول تاريخ همين بوده است به اين طريق كه ميگفتند ما حرفهاي رسولان را نميفهميم بلكه فقط حرفهاي خود را ميفهميم! و اين همان تراژدي غمناك مشهور تاريخ است.

واضح است رسولاني ديگر نيز خواهند آمد كه بر اساس قرآن به مردم هشدار خواهند داد.آن امام زماني (مهدي شيعيان) كه شيعيان منتظار او هستند در حقيقت همان قرآن است اما خود خبر ندارند.زيرا كه قرآن رسولي زنده است براي تمام ادوار. اما با كمال تاسف مسلمانان سنتي كتاب قرآن را ترك كرده و دنبال كتابهاي حديث رفته اند و اين تخلف بسيار بزرگي است كه برعليه قرآن كتاب خدا انجام شده است.خدا در آيه اي از قرآن اعلام ميدارد كه تورات امام يهوديها بود. بر همين منوال قرآن هم امام مسلمانان بايد باشد.

[11:17] افمن كان على بينة من ربه ويتلوه شاهد منه ومن قبله كتب موسى اماما ورحمة اولئك يؤمنون به ومن يكفر به من الاحزاب فالنار موعده فلا تك في مرية منه انه الحق من ربك ولكن اكثر الناس لا يؤمنون

[11:17] و اما آنان كه از جانب پروردگارشان مدرکي* محكم دريافت كرده اند كه به وسيله شاهدي از جانب او گزارش داده شده است و پيش از آن كتاب موسي امام و رحمتي شده است،** قطعا ايمان خواهند آورد. و اما در ميان گروههاي مختلف كساني كه ايمان نميآورند، دوزخ در انتظار آنهاست. شكي به خود راه نده؛ اين حقيقتي است از جانب پروردگار تو، اما اكثر مردم باور ندارند.


تنها يك دليل براي رد كردن رسولان خدا وجود دارد و آن هم ماندن بر دين آبا و اجدادي است.همين حالا اگر مهدي يهوديها ظهور كند اورا خواهند كشت همانطور كه كشتند. اگر مهدي مسلمانان سنتي همين حالا ظهور كند مسلمانان سنتي اورا سنگسار خواهند كرد. زيرا كه مهدي مطمئنا و صددرصد كتابهاي حديث را منع ميكند و عقيده آبا و اجداديشان را رد ميكند. اين گروهها بايد آنقدر منتظر باشند تا كه علف زير پايشان سبز شود.

اين نظريه شباهت عجيبي به مهدي موعود يهوديان دارد . يهوديان منتظر مردي از آل داوود هستند (پيامبر مسيح از آل داوود بود) كه تمام دنيا را در خدمت يهود قرار خواهد داد. يهوديان در جنگ با ملتهاي ديگر خواهند بود تا كه مسيحشان قيام كند.يهوديان پراكنده را جمع ميكند اين تجمع شامل مردگان هم ميشود!

خصوصيات مسيح يهوديان:

1- مسيح با زبان عبري حرف ميزند
2- جمع نمودن يهوديها در يكجا
3- شكنجه مرده ها !!!
4- محاكمه ملتهاي ديگر كه با يهود نساخته اند.
5- كشتن دوسوم مردم جهان
6- قيام مسيح يهوديها با تابوت يهود
7- مسيح يهود و حكم خاندان داوود
8- مسيح به كتابي نو و حكمي نو دعوت ميكند

خصويات امام زمان یا مهدی كه در كتابهاي حديث ذكر شده است:

1- امام زمان با زبان عبري خدا را ميخواند (در حالي كه بر طبق گفته کتابهای حدیث امام زمان عرب است)
2- جمع نمودن پیروان در يكجا
3- امام زمان و شكنجه مرده ها مخصوصا مرده هاي قريش !!!
4- امام زمان و قتل اعراب مخصوصا قريش
5- كشتن دوسوم مردم جهان
6- قيام امام زمان همراه تابوت يهود (چرا تابوت يهود !؟)
7- امام زمان و حكم خاندان داوود (چرا خاندان داوود !؟)
8- امام زمان و دعوت به كتابي نو و ديني نو و حكمي جديد (پس قرآن چي ميشود ؟)

همانطور كه ميبينيد اين ايده خيلي تابلو از ايده يهوديت كپي شده است.ديگر جايي براي بحث نمانده است.حالا شما خود قضاوت كنيد كه منجي موعود يهوديان چند شرط از شروط بالا را به انجام رسانيد؟ آيا انتظار داريد كه مهدي خواب و خيالات مسلمانان را به انجام برساند!!؟

خداي مهربان بعد از مرگ پيامبر محمد رسولاني ديگر فرستاده و ميفرستد (همانند رسول ميثاق رشاد خليفه) كه پيغام يكتاپرستي را براساس قرآن تبليغ خواهند كرد. فرقه هاي مسيحي و يهودي و مسلمانان سنتي رسولان زنده خدا را رد ميكنند و با كمال تعجب همچنان منتظر آمدن منجي هستند. هنوز متوجه نيستند كه منجي آنان همان رسولان خدا هستند . منجي ها فقط دين خدا را تبليغ ميكنند نه كار ديگري.خدا هيچ ملتي را تغيير نخواهد داد مگر اينكه به حرف رسولانشان گوش دهند و تغييري در خود بوجود آورند.آب در كوزه و ما همچنان تشنه لبان دنبال آب هستيم.

[13:11] له معقبت من بين يديه ومن خلفه يحفظونه من امر الله ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم واذا اراد الله بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال
[13:11] ( فرشتگان) براي آنكه در کنار هر يک از شما باشند، نوبت عوض مي كنند- ايشان مقابل شما و پشت سر شما هستند. آنها با شما مي مانند و طبق فرمان خدا از شما محافظت مي كنند. بنابراين، خدا وضعيت هيچ مردمي را تغيير نمي دهد، مگر آنكه خودشان تصميم بگيرند عوض شوند. اگر خدا هرگونه سختي براي مردم بخواهد، هيچ نيرويي نمي تواند آن را متوقف سازد، زيرا آنها هيچ كس را غير از او به عنوان مولا و سرور ندارند.

امام زمان قرآن است و مهدی هم رسولان خدا بعد از پیامبر محمد هستند.

666=قرآن=امام زمان

666=پیام جدید خدا در قرآن