Counters

Saturday, April 30, 2005

مدعيان اسلام

چند روز پيش اسم كاربري من را از گفتمان سايت www.rahpouyan.com پاك كردند.

همچنين چندي پيش مقاله اي تحت عنوان خيال خام در گفتمان سايت
http://www.forum.takyakhanah.com نوشتم هنوز از سايت بيرون نيامده بودم كه آن را حذف كردند و ممنوع الورود شدم.

كساني كه ادعاي اسلام دارند نميتوانند حرفهاي ديگران را بشنوند زيرا كه دنبال حقيقت نيستند بلكه دنبال اثبات حقانيت فرقه خود هستند. فرقه گرائي در خون آنان سرايت كرده است و نميتوانند تركش كنند. مقدسين خود را همتاي پروردگار يكتا قرار داده اند. اي كاش مي توانستند خود را هنگام روبرو شدن با عذاب ببينند، آنگاه متوجه مي شدند كه تمام قدرتها فقط متعلق به خداست و عذاب خدا هيبتانگيز است.آنگاه متوجه ميشدند كه محبتي كه آنان در قبال مقدسين خود بروز ميدهند نوعي رويگرداني از خداي متعال يكتاست.


[2:165] ومن الناس من يتخذ من دون الله اندادا يحبونهم كحب الله والذين ءامنوا اشد حبا لله ولو يرى الذين ظلموا اذ يرون العذاب ان القوة لله جميعا وان الله شديد العذاب
[2:165] با اين حال، برخي از مردم معبوداني را همتاي خدا قرار مي دهند و به آنها چنان عشق مي ورزند كه گويي خدا هستند. كساني كه ايمان دارند بيش از هر كس، به خدا عشق مي ورزند. اگر فقط ستمكاران مي توانستند خود را هنگام روبرو شدن با عذاب ببينند، آنگاه متوجه مي شدند كه تمام قدرتها فقط متعلق به خداست و عذاب خدا هيبتانگيز است.

[8:8] ليحق الحق ويبطل البطل ولو كره المجرمون
[8:8] زيرا او مقرر كرده است که حقيقت پيروز شود و باطل از ميان برود، برخلاف خواسته مجرمان.

Friday, April 29, 2005

قرآن و عربها



زماني در يكي از گفتمانها در مورد اينكه آيا قرآن مخصوص عربهاست يا همه جهان بحث شد. بعضي معتقد بودند كه قرآن مخصوص عربهاست . مثلا چرا در قرآن از شتر و خيمه اسم برده ميشود اما از كرگدن اسمي نيست و اينكه وصف بهشت مخصوص سليقه عربهاست نه همه مردم دنيا. چرا اسم ميوه موز نيامده است؟ و ... در اينجا تا حدي موضوع را ميشكافيم.

اينكه قرآن به زبان عربي نازل شده است حرفي نيست و اينكه كلمات ظاهري قرآن مربوط به فرهنگ آن دوره است باز هم قبول است. مثلا ممكن است كسي بگويد چرا خرما در قرآن زياد ذكر شده است اما آناناس اصلا نيامده است. چرا به حيوان شتر اشاره شده است اما به كرگدن اشاره نشده است و اينكه چرا وصف بهشت و حوري به فرهنگ عربي ميخورد؟ پس در كل ميتوان گفت كه قرآن پيامي است به عربها نه ملتهاي ديگر!

در اينجا به چندين نكته بايد توجه كنيم:


1- بايد عرض كنم در جايي كه خرما و شتر (به طور مثال) ذكر شده است منظور خدا ذكر ميوه نبوده است بلكه حتما خواسته است كه نعمتهاي خود را به مردم بازگو كند . در وصف بهشت خدا خودش ميفرمايد كه اينها مثال است كه براي شما ميزنم و بيشتر تشبيه است .

2- قرآن پيامي است براي تمام جهانيان . اما برداشت عربها از قرآن پيامي براي جهانيان نيست! اين نكته خيلي مهم است كه به آن توجه كنيم. اما متاسفانه خيلي از مسلمانان فعلي برداشت و رسم ورسومات اعراب (كتابهاي حديث و سنت) را هم جزو اسلام قرار داده اند و همين است كه اين شبه را پيش آورده است.من بازهم مطلب را به طريقي ديگر تكرار ميكنم.

فرض كنيم يك مسابقه فوتبال در استاديومي در برزيل برگزار ميشود از طريق راديو و تلويزيون و ماهواره هم در ايران پخش ميشود. شما ممكن است به خود باشگاه در برزيل برويد و آن جا از نزديك و زنده بازي را نگاه كنيد اما اين كار براي يكبار ممكن است زيرا زنده است. اما اگر از طريق راديو بازي را بشنويد و آن بازي را براي خود تصور كنيد در اين حالت هم موفق به ديدن بازي شده ايد. اگر شما بازي را از طريق راديو گوش نكنيد و بلكه از طريق ماهواره ببينيد اينبار تصور شما از بازي فرق ميكند در هر حالت هدف مشاهده بازي بود كه شما نائل به آن ميشويد.مطمئنا شما در حين نگاه از طريق ماهواره مقداري فعل و انفعالات در ذهن خود انجام ميدهيد تا بازي را بفهميد اما اگر شما در خود باشگاه باشيد به فعل وانفعالات كمتري احتياج داريد.براي ديدن بازي لزومي ندارد كه آن بازي دقيقا با همان حالت يك بار ديگر در تهران انجام شود! در اين حالت هروقت بخواهيد ميتوانيد بازي را دوباره نگاه كنيد.خيلي از موارد در دنيا با ارتباط منتقل ميشود لزومي ندارد كه دوباره ساخته شود. پيش خداي مهربان عرب و عجم فرق نميكند. بازي در عربستان انجام شده است به طور زنده اما ما و نسلهاي آينده هم ميتوانند آن را ببينند.


3- اسب پيش كشي دندانش را نميشمارند. كتابهاي آسماني هديه اي هستند از طرف خداي مهربان به جامعه بشريت. ما نبايد گله كنيم كه چرا به زبان عربي و يا عبري است و به زبان ديگري نيست. خدا پيامش را بيان ميكند آيا شما پيام قرآن را درك ميكنيد؟ شما خود كه ميدانيد هدف از قرآن هدايت است.


[2:38] قلنا اهبطوا منها جميعا فاما ياتينكم مني هدى فمن تبع هداي فلا خوف عليهم ولا هم يحزنون
[2:38] گفتيم: "همگي، از آنجا پايين برويد. هرگاه هدايتي از جانب من براي شما آيد، آنان که از هدايت من پيروي کنند، هيچ ترس و اندوهي نخواهند داشت.


4- براي فهميدن قرآن لزومي ندارد كه فرهنگ عربي داشته باشيم اما هر زباني نكات فرهنگي قوم صاحب زبان را هم داراست پس در كل زباني يافت نميشود كه فرهنگي جهاني داشته باشد. در هر حالت قرآن بايد با زباني نازل ميشد و چاره اي جز اين نيست. ولي من ايراني براي فهميدن قرآن لزومي ندارد عرب شوم (به خود استاديوم بروم) . بازي در عربستان انجام شده است و همه ميتوانند اين بازي را ببينند تحليل كنند و .....

5- كلمه به كلمه قرآن از طرف خداست و روي حرفها ميتوان حساب كرد. به طور مثال عرب آن دوره هيچوقت منظور آيه زير را نميدانست و هيچوقت نميتوانست نتيجه گيرد كه زمين تخم مرغي شكل است اما حالا كه من وشما اين را ميبينيم ايمان مياوريم كه واقعا خالق متعال قرآن از طرف اوست. زيرا كه چنين دقيق كلمات را ادا كردن فقط براي عربها نيست بلكه خدا به اين طريق آياتش را به مردم نشان ميدهد.

[79:30] والارض بعد ذلك دحها
[79:30] او زمين را تخم مرغي شكل ساخت.*

مثلا معجزه 19 در قرآن چيزي است كه تعجب همگان را بر مي انگيزد و اين ربطي به فرهنگ عربي ندارد.و چنين چيزي از قدرت تمام اعراب و غير اعراب خارج است.

از آيات فرمول فيزيك و شيمي و رياضي و زيست شناسي نميتوان استخراج كرد . من هيچوقت چنين كاري نكرده ام و نمي كنم . اما در قرآن مطالب بطوري دقيق بيان شده است كه از عهده كسي به جز خالق برنميايد. دقيق مطالب را بيان كردن ربطي به كشفيات ندارد. وقتي من ميبينم يكي از آيات خدا كه در 1400 سال پيش نازل شده است بر طبق جامعه كنوني هم هست اين به من قوت قلب ميدهد كه كتاب از طرف خداست. مخاطبان بايد متوجه شوند كه اين گفته از طرف خداست اگر موسي معجزه مارها را انجام نميداد آيا جادوگران ايمان مياوردند. اگر محمد متن قرآن را به عربي به اعراب نشان نميداد آيا اعراب ايمان مياوردند.بايد آيه اي نشانه اي از طرف خدا باشد تا كه ما تسليم آن شويم.

6- ممكن است كسي بگويد مثلا عربها معتقد بودند ستارها بر اسمان كوبيده شده تا آسمان زيبا شود ...در قران هست و لقد زينا السماء الدنيا بمصابيح " و اين برخلاف علم است.پس قرآن براي عربها نازل شده است؟!
در جواب بايد گفت كه شما اگر مطلبي را براي جمعي بيان كنيد كه در آن جمع هم كودكان هستند و هم بزرگترها هستند مطلب را جوري بيان ميكنيد كه هم كودكان بفهمند و هم بزرگترها . قرآن هم مطلب را جوري بيان نموده است كه هم اعراب (كودكان) بفهمند و هم نسلهاي آينده. همين آيه اي كه ذكر شد ممكن است اعراب آنزمان چنين برداشتي از آن كرده باشند اما در حال حاضر حتي خود اعراب چنين برداشتي از آن آيه ندارند.يكي از خصوصيات پيام قرآن جهاني بودن آن است.مسيحي ها كتاب تورات را دارند و بيش از 38 درصد دنيا مسيحيند با توجه به اينكه تورات در محيطي عبري نوشته شده است اما سوالي كه پيش ميايد اين است كه فرد ژاپني چطور با تورات كنار آمده است. آيا غير از اين است كه هدف از اديان ايمان به خداي يكتاست و هدف قرآن هم همين است.

آن دو آيه هم ترجمه اش اين است :


[37:6] انا زينا السماء الدنيا بزينة الكواكب
[37:6] ما پايين ترين آسمان را با سياراتي زيبا آراسته ايم.*

[67:5] ولقد زينا السماء الدنيا بمصبيح وجعلنها رجوما للشيطين واعتدنا لهم عذاب السعير
[67:5] ما پايين ترين جهان را با چراغ هايي تزيين كرديم و مرزهاي آن را در مقابل شياطين با سلاح هاي پرتابي محافظت نموديم؛ ما عذاب دوزخ را براي آنها آماده كرده ايم.

7- ممكن است كسي بگويد كه "وقتي يك كشف جديد ميشود فورا در قران بدنبالش ميگرديم تا يك آيه را به آن بچسبانيم...."

اينكار فقط مخصوص فرقه گراهاست. همه طبيعت همه جهان همه كشفيات نشانه اي از نشانه هاي خدايند مهم اين است كه ما از طريق اين نشانه ها به خداي مهربان توانا ايمان بياوريم. و اين كه بعضي از كشفيات علوم در قرآن تاييد ميشود (نه كشف) مشكلي نيست.شما در آن آيه كه خدا ميگويد زمين تخم مرغي شكل است كشفي انجام نداده ايد فقط قلبا مطمئن ميشود كه پيام از طرف خداي تواناست زيرا كه كتابهاي نوشته بشر اين چنين نميتواند دقيق باشد.

8- ممكن است كسي بگويد " مطابق رسم اعراب روزه بگيريد مستحب است موقع نماز لباس سفيد بلند بپوشيد درست مثل اعراب ...مستحب است مانند اعراب روبوسي كنيد"

در جواب بايد گفت كه اينها رسم و رسومات اعراب است كه وارد فرهنگ ما شده است و به اسلام ربطي ندارد مسلمانان ميخواهند عرب شوند به اسلام چه ربطي دارد. متاسفانه خيلي از مسلمانان كتابهاي حديث و سنت را در كنار قرآن قرار داده اند و به اين طريق عرب شده اند. خيلي چيزهاي ديگر هم هست كه در رسم و رسومات اعراب نيست و ما انجام ميدهيم. مثلا عقيده پل صراط – و... كه مسلمانان آن را جزو عقايد خود قرار داده اند. خيلي از رسم و رسومات اسلامي اصالتا ايراني هستند و اعراب هم خيلي از رسم ورسومات را از ايرانيان گرفته اند . اينان مربوط به قرآن نيست بلكه اين يك نوع تبادل فرهنگي است (غلط يا درست مورد بحث ما نيست) . خود هم ميدانيد كه اينها پيام قرآن نيست و ساخته دست خودمان است.بيشتر اين رسم و رسومات از كتابهاي حديث منتقل شده است. همانطور كه گفتم مسلمانان فعلي عرب شده اند مربوط به خودشان است و قرآن هيچوقت نميگويد كه شما عرب شويد. اين رسم و رسومات مربوط به اعراب است و پذيرفتن آن توسط ايرانيان پيشينه تاريخي دارد و قرآن هيچوقت نميگويد كه عرب شويد بلكه در عوض اعراب را افرادي لجوج با قرآن معرفي ميكند.

Sunday, April 24, 2005

جواب مقاله "رشاد خليفه رسولي نو يا حيله گري بزرگ"



چندي پيش در يكي از گفتمانها (www.sonnat.org) بحثي راجع به چگونگي سلام بر پيامبر مطرح شد در آنجا بحث به تفاوت رسالت و نبوت كشيده شد در آنجا يكي از افراد مقاله اي برضد معجزه 19 و رشاد خليفه نوشت. بايد توجه شود كساني كه به فرقه هاي خود چسبيده اند سعي در كشاندن افراد به سمت فرقه خود ميكنند. اگر تمام محاسن دنيا را هم داشته باشي تا اعلام نكني كه تابع فرقه اهل سنت و جماعت و يا از هواداران اهل بيت هستي دست بردارت نيستند. هنوز نميدانند كه نشانه يك مسلمان واقعي دست كشيدن از فرقه گرائي به تمام معنا است.

[3:67] ما كان ابرهيم يهوديا ولا نصرانيا ولكن كان حنيفا مسلما وما كان من المشركين
[3:67] ابراهيم نه يهودي بود و نه مسيحي (نه شيعه و نه سني) ؛ او يكتاپرستي تسليم شده بود. او هرگز مشرک نبود.

آنها هنوز تسليم خداي مهربان نيستند زيرا در ته دلشان دوست دارند كه حق با اهل بيت و يا ( اهل سنت ) باشد.به همين خاطر مقالاتشان در مورد اسلام از ته دل نيست و آميخته با فرقه گرائي است. چيزي كه از ته دل برنيايد بر دل ننشيند.نشانه مسلمان واقعي تسليم به خداست از همه جهات. آنان هنوز نميتوانند نشانه هاي خدا در قرآن را ببينند. يكي از نشانه هاي مسلمان واقعي اين است كه بدون هيچگونه شكايتي (فارغ از تعصبات فرقه اي ) آيات خدا را قبول ميكنند.

كساني كه از ته دل به طرف خدا دعوت نكنند هيچوقت نميتوانند تاثير گذار باشند. زيرا كه دين خوراك نيست كه به مريض خورانده شود. لازمه تبليغ دين تسليم بودن مدعيان دين است (تسليم بودن به آيات قرآن ). آدمي بايد خالص براي خدا باشد . تسليم واقعي اين است . تسليم به تنها خداي مهربان توانا.
بعضي از آنان سعي ميكنند كه 19 را قبول نكنند زيرا كه 19 بعضي از اعتقادات فرقه ايشان را زير سوال ميبرد. اين نشان از اين است كه آنان هنوز تسليم خداي مهربان قادر توانا نيستند.آنان ظاهرا اعلام ميدارند كه مسلمانند اما در واقع آنان هنوز تسليم نيستند زيرا آنچه را كه محدوده فرقه ايشان را به خطر اندازد قبول نميكنند.آنان مي گويند چون صحابه قرآن را جمع كرده اند و اصحابي كه قرآن را جمع كردند جزو بيعت رضوان هستند پس دو آيه آخر سوره توبه نميتواند اضافه شده باشد و در نتيجه معجزه 19 رد است. آنان مقامي را براي صحابه قائل هستند كه خود محمد رسول خدا هم چنين ادعايي نداشت.


[74:29] براي همه مردم آشکار مي شود.
[74:30] که سرتاسر آن نوزده است.

[74:31] ما فرشتگان را نگهبانان دوزخ قرار داديم، و عدد آنها (19) را تعيين كرديم تا (1) كافران را مضطرب كند، (2) مسيحيان و يهوديان را متقاعد سازد (كه اين كتابي است الهي)، (3) ايمان معتقدان را محكم نمايد، (4) هرگونه شكي را از دل مسيحيان و يهوديان و نيز مؤمنان بردارد و (5) كساني كه در قلبشان شك و ترديد راه مي دهند و نيز كافران را برملا سازد؛ آنها خواهند گفت: "منظور خدا از اين مثال چه بود؟" خدا بدين ترتيب هر كه را بخواهد، گمراه مي كند و هر كه را بخواهد، هدايت مي نمايد. هيچ كس جز او سربازان پروردگارت را نمي داند. اين تذكري است براي مردم.

[74:32] من قاطعانه به ماه (سوگند مي خورم).
[74:33] و به شبي كه مي گذرد.
[74:34] و به صبحي كه مي درخشد.
[74:35] اين يكي از معجزات عظيم است.*
[74:36] هشداري است به نسل بشر.
[74:37] براي كساني از شما که مي خواهند پيش روند و يا به عقب بازگردند.
[74:38] هر نفسي به دام گناهان خود گرفتار است.


نويسنده مقاله مذكور ("رشاد خليفه رسولي نو يا حيله گري بزرگ") از همان آغاز معجزه 19 را شيطاني معرفي كرده و آن را مسخره به حساب مياورد. او اعلام ميدارد كه معجزه 19 دروغي ساختگي است براي بزرگداشت قرآن. غافل از اينكه تلاش او براي رد 19 دروغي ساختگي است براي دفاع از فرقه مذهبيش. زيرا كه 19 (يكي از آيات خداي بزرگ) حيطه فرقه ايش را به خطر انداخته و اورا به به سوي اسلام حنيف (يكتاپرست تسليم شده) دعوت ميكند.نويسنده مقاله مذكور براي رد موضوع مجبور به تحريف قرآن شده است به طوريكه الرحمن را به صورت الرحمان مينويسد.همه قرآنها در طول تاريخ الرحمن را بدون الف مينويسند. اما نويسنده مذكور براي اينكه بگويد بسم الله الرحمن الرحيم 19 حرف نيست مجبور به اين كار شده است.كار او مرا به ياد تلاش 38 (19*2) نفر از علماي عربستان انداخت كه طي يك جلسه چند ساعته در طي تلاش مفتضحانه اي اعلام كردند كه بسم الله الرحمن الرحيم نوزده حرف نيست اما ممكن است 18 حرف و يا 20 و يا 21 و يا 22 باشد. (فقط نوزده نيست!!!)
آنان حتي از شمارش تعداد حروف اولين جمله قرآن ناتوانند چطوري ميتوان انتظار داشت كه معجزه 19 را درك كنند.

نويسنده مذكور از همان ابتدا اعلام داشته است كه شماره سوره هاي قرآني كه امروزه در دست داريم توافقي است و براساس وحي نيست بلكه از سوره هاي بزرگ به كوچك مرتب شده اند! همانطور كه ميبينيد سنت گرايان قرآن را جز انبوهي از نوشته ها نميپندارند رشاد خليفه را به تحريف قرآن متهم ميكنند اما خود زيرآبي قرآن را تحريف ميكنند.

در جايي ديگر ميگويد : شماره آيات نيز براساس نظم آهنگين آنها عددگذاري شده اند از اينروي در نسخ قديمي قرآن شماره آيه اي وجود نداشت.

به اين طريق نويسنده مذكور معتقد است كه هرسوره در كل يك آيه بوده است. غافل از اينكه ترتيب آيات و سوره ها هم به ترتيب و امر خداي بزرگ بوده است و اين كه ترتيب ايات و سوره ها به ترتيب نزول نيست حمكتي در آن نهفته است. ممكن است در اوايل آيات قرآن شماره گذاري نشده باشد اما مطمئنا آيات و سوره هاي قرآن جدا كننده اي داشته اند.

به طور مثال بسم الله الرحمن الرحيم در سوره حمد جزو آيات شماره گذاري شده است اما در سوره هاي ديگر جزو آيات شماره گذاري شده نيست.

در اين جا دو مقاله در مورد معجزه 19 را ميتوانيد از آدرسهاي زير دانلود كنيد:

1- معجزه قرآن

http://www.sharemation.com/godisone/19.zip?uniq=-leept2

2- دو آيه به قرآن اضافه شده بود

http://www.sharemation.com/godisone/128129.zip?uniq=-leepnb

Thursday, April 21, 2005

علي و حسين

چند روز پيش در گفتمان سايت www.rahpouyan.com مقاله اي تحت عنوان "خيال خام" گذاشته بودم كه آن را حذف كردند. زيرا كه به مذاق مدير گفتمان خوش نيامده بود. پيروان حديث قرآن را بكلي ترك كرده اند. جالب است كه خود را از پيروان علي به شمار مياورند اما از اخلاق علي هيچ بويي نبرده اند. علي و حسين كساني بودند كه در مقابل اضافه شدن دو آيه به آخر سوره توبه ايستادند بطوريكه در اين راه شهيد شدند.تمام جنگهاي نهروان و كربلا و صفين و ... به خاطر اضافه شدن دو آيه به آخر سوره توبه بود. علي مخالف تغيير كلام خدا بود به همين خاطر در مقابل تحريف كنندگان ايستاد تا كه در اين راه شهيد شد.براي اطلاع از موضوع مقاله زير را دانلود كنيد:

http://www.sharemation.com/godisone/128129.zip?uniq=-brsele

اما حالا كساني ادعاي پيروي از آندو را دارند كه كاملا علي و حسين را بت خود قرار داده اند. تنها گناهي كه بخشودني نيست شرك است . مطمئنا خدا در اين مورد در قيامت آنان را بازخواست خواهد كرد.

کساني که بت شده اند شيفتگان خود را طرد مي کنند

[10:28] ويوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين اشركوا مكانكم انتم وشركاؤكم فزيلنا بينهم وقال شركاؤهم ما كنتم ايانا تعبدون
[10:28] روزي که همه آنان را احضار کنيم، به کساني که شرک ورزيدند، خواهيم گفت: "ما شما را همراه با کساني که بت کرده بوديد، احضار کرده ايم." و آنان را با يکديگر روبرو خواهيم کرد، و کساني که بت شده بودند به آنها خواهند گفت: "ما هيچ خبر نداشتيم که شما ما را معبود خود قرار داديد.

[10:29] فكفى بالله شهيدا بيننا وبينكم ان كنا عن عبادتكم لغفلين
[10:29] خدا به عنوان شاهد ميان ما و شما كافي است، كه ما از پرستش شما در مورد خود به كلي بي خبر بوديم.

[10:30] هنالك تبلوا كل نفس ما اسلفت وردوا الى الله مولهم الحق وضل عنهم ما كانوا يفترون
[10:30] آن زماني است كه هر نفسي آنچه را كه كرده بود، بررسي خواهد كرد. آنها به سوي خدا، مولا و سرور حقيقي خود بازگردانده خواهند شد و معبوداني را كه از خود ساخته بودند، آنها را طرد خواهند كرد.